سلام خانوما شوهرمن خیلی اهل رفیقه شبا زودتر از ۱۱ و نیم ۱۲ نمیاد حتی اگه کار نداشته باشه و شرایط خونه اومدن داشته باشه،من خونه مادرم بودم چندوقت پیش شب ب بابام گفتم منو برگردونه خونه و شوهرمم میدونست ک من میخوام برگردم بهش گفتم ک دارم میام امشبو با دوستات نرو که مامان و بابا متوجه نشن تو دیر میای،ولی اون رفت و اهمیت نداد منم کلی جلوی بابام خجالت کشیدم دوست نداشتم اونا بدونن ،اینم بگم ک حاملم ...
خب بازم به همون پدرشوهرت بگو اخه بچه میخاستی چیکا راین وسط
بخدا ک بچه نمیخواستم دعوامون بود گفتم من برات دیگه زن نمیشم گرفت تو دعوا ب زور کرد😭همون یه بار تو دعوا بچه شد کلا اون ماه همش تو دعوا بودیم اصلا کنارهم نبودیم جز اون یه بار
یه شب که دیر وقت شد نیومد زنگ بزن پدرشوهرت بگو میترسم میشه بیاید ابنجا تا ابروش بره
اونا نزدیک نیستن،ولی خب شوهرمم ازوناس ک ب کسی بگم ب جا اینکه ادم بشه از کسی حساب ببره بدتر میشه،چندبار خواستم ب دوستش و خانواده دوستش زنگ بزنم ولی واقعا تقصیر اونام نیست شوهرمن خودش باید بفهمه ک زنشو تنها نذاره