ودریک صبح پاییزی به مورخ ۱۴۰۱.۹.۲ ساعت ۶و۵۴ دقیقه صبح من هم به معجزه اعتقاد پیدا کردم بی بی چک منم بالاخره بعداز اون همه سختی و سقط آزاردهنده ای که داشتم بادستای لرزون بعد از کلی انتظار مثبت شد 😍😍😍انشالله این یکی واسم بمونه دیگه از تجربه کردن سقط متنفرممممم😢😭، ووووووو خداروشکر واسم موند،😍😉شب یلداس امشب ۳۰آذر ولی چ شب بدی شد خدا ازتون نگذره هیچوقت نمیبخشمتون و صبحش یعنی در تاریخ ۱۴۰۱.۱۰.۱ باهمون حال زارو خرابم رفتم سونو و یکم جون گرفتم با دیدنت و قشنگترین صدای دنیارو شنیدم صدای قلب نازنینت بود مامان جان همونجا رو تخت اشک شوق ریختم ازذوق بودنت 😍🤰😍۱۰.۲۶..۱۴۰۱رفتم واسه ان تی اونجا واسه اولین باردیدمت چه حس خوبی بود داشتی تکون میخوردی و در تاریخ ۱۴۰۱.۱۱.۲۳ در یک روز برفی فهمیدم معجزه ای که خدا بهم داده گل پسریه😍🤰😍۱۴۰۱.۱۲.۱۳رفتم واسه آنومالی همه چی خوب بود خداروشکر...۱۴۰۲.۲.۲۱رفتم واسه سونو رشد..خانم دکتر بهم گفت نی نیت ۳۱تیر قراره بیاد بغلت ولی جان مامان خیلی یهویی غافلگیرمون کردی حتی ساکتو هنوز آماده نکرده بودم خاله اومد واست آماده کرد😐😐 و۱۴۰۲.۴.۲۱رفتم واسه زایمان و اومدی بغلم ...😍.ساعت ۱۰و۵۲دقیقه (۱۴۰۲.۸.۱۹)برای اولین باردیدم یهوییییی خودتو زیرو رو کردی میخواستی وول بخوری قربونت برم😘😍خدایا هزااااااران بار شکرت خدای خوب من ازت بی نهایت سپاس گذارم که منو دست خالی از در خونت بر نگردوندی و تا همیشه شکرگزارت خواهم بود😘😘😘خدای من لطفا این احساس قشنگو به حق ۶ماهه امام حسین نصیب همه کسایی که منتظر نی نی هستن عطابفرما و همچنین دوستای گلم(ساناز،ماریااا۷۳،مامی آرام،،مانیا۹۶،سمانه ،وبقیه)دوستای گلم هروقت به امیدخدا فهمیدم نی نی دارین تک تک اسمتونو برمیدارم به امید اون روز😘😘۱.خداروشکر *نگین* و *دانشجو فوق* مهشید*مرجان *مامان دایان*غزالی * ۱۴۲۳حذف شدن
درزندگی من،عزیزی با رفتنش، شوق تمام امدن ها را تا ابد از من گرفت-نمیتونم وانمود کنم هیچ اتفاقی نیفتاده، وقتی بخش بزرگی از زندگیم به یه دلتنگی عمیق تبدیل شده، آدما قصه عاشقانه خودشون رو دارن که برای نوشتنش همه کار کردن، کی میدونه هر کدوم از ما برای دلبسته کردن اونیکی چقدر تلاش کرده، کی میدونه کدوم یکی از ما قلبش اول لرزیده؟ کی میدونه چند بار از شنیدن اسممون با صدای همدیگه دلمون ریخته؟ ما یه روز به خودمون اومدیم و دیدیم یه چیزایی بینمون عوض شده، حالا دلمون تند تند برای همدیگه تنگ میشه، بارون که میزنه بیشتر بهم فکر میکنیم، پاییز که میاد یه جور دیگه ای دیوونه هم میشیم.کی میدونه اولین باری که حس کردیم همدیگه رو دوست داریم چند شب نخوابیدیم؟ کی میدونه توی اولین دیدار چند ثانیه به هم خیره شدیم و پلک نزدیم، کی میدونه کی زیر قولمون زدیم و همدیگه رو فراموش کردیم.من نمیدونم کجایی و روزات رو چطور سر میکنی، نمیدونم دلت برای کی تنگ میشه و با چه خاطراتی زندگی میکنی، اما میدونم که یه قصه عاشقانه همیشه عاشقانه ست، حتی اگه آدماش باهم غریبه شده باشن.چشمت رو ببند و گوش کن! یکی بود یکی نبود، ما یه روزی عاشق هم بودیم.به من میگه بجنگ! کجای من به سربازها میخوره؟ آدم که جنگجو نیست، برای همهچیز بجنگه. آدم، آدمه. بغل نشه، پوست تنش از غم تجزیه میشه.غرق شدن تایتانیک برای خرچنگهای زنده ای که تو آشپزخونه ی کشتی بودن یه معجزه بود، همون قدر محال ... همون قدر غیر ممکن ...