سلام بچه ها چند روزی حالم خیلی بده و درگیرم....
من شهر مامانم اینا با ما ی ساعت و نیم فاصله داره...اخر هفته ک رفتم بهشون سربزنم شوهرم نیومد..
با خواهرم رفتیم ..
خلاصه وقتی اومدم شوهرم تعریف کرد که آره تو نبودی من رفتم بالا و با همسایمون ،(که رفت و آمد خانوادگی داریم) نشستیم و گل و م ش ر و ب زدیم...
حالا جالبیش اینه که قبلش با شوهر اجیم و دوستاش تو خونمون دورهم بودن و بساط داشتن...
وقتی میرن باز میره بالا و با زن همسایه و شوهرش میشینن و باهم میکشن....
ما تقریبا تازه با این آدما آشنا شدیم...
حالا شوهرم ب غلط کردن و معذرت خواهی افتاده اما من نمیتونم هضم کنم این قضیه...
میگه من کاری نکردم تو داری بزرگش میکنی...
شما بودین چ میکردین...؟