2777
2789
عنوان

خانمای شاغل با بچه کوچیک

867 بازدید | 38 پست

من امسال سال اول تدریسم هست.دبیرم

یه دختر ۲ساله دارم صبحها از ۶ونیم تا ۲ میزارم پیش مامانم هر روزم سرکارم جز ۵شنبه و جمعه

وقتی میام از سرکار نهار خونه مامانمم بعد میام خونه 

ساعا ۴.۵ میرسم خیلی خستم اون موقع بیشتر هم از لحاظ روحی چون دخترم دو هوا شده وابسته مادرم شده خونه نمیاد با گریه و ..میارمش

یکی هم اینکه معذبم هر روز دخترمو میزارم اونجا مادرم بنده خدا چیزی نمیگه خیلی هم استقبال میکنه اما خب بازم سخته دیگه

شما چیکارا میکنید برای بچه هاتون دخترم اخلاقش بد شده از وقتی میرم سرکار

و اینکه چطوری به همه کارهاتون میرسین غذا و خونه داری و همسرداری و.‌..

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

کاش پرستار میگرفتی یا مهد میذاشتی


بچه عجیب ترین موجود دنیاست...می اید،مادرت میکند،عاشقت میکند،رنجی ابدی را دروجودت میکارد،تا اخرین لحظه عمر عاشق نگهت میدارد  وتمام...! بگمانم مادر بودن یک نوع دیوانگی ست، وقتی مادر میشوی رنجی ابدی سراغت می اید، رنجی نشات گرفته از عشق..،مادر که میشوی میخواهی جهان را برای فرزندت ارام کنی،میخواهی بهترین هارا از ان او کنی،وقتی می خزد،چهاردست وپامیرود،راه میرود ومیدود،توفقط تماشایش میکنی وقلبت برایش تند میتپد..❤از دردش نفست میگیرد روحت از بیماری اش زخم میشود،مادر که میشوی دیگر هیچ چیز جهان مثل قبل نخواهد بود،مادر که میشوی کس دیگری میشوی کسی که وجودش پر از عشق وجنون ودیوانگی ست

دخترت رو از سال بعد بذار مهد

امسال پیش مامانت باشه بهتره 

کم کم بدنت عادت میکنه به این سیستم

اولین کاری که باید تمرین کنی اینه که دم ظهر دخترتو از خونه مامانت برداری و ناهار بیاین خونه خودتون 

یه مدت غذا از خونه اونا بردار بعد کم کم عادت کن از شب ناهار فردا رو بپزی 

یکی دوساعت تو خونه بخواب بعد پامیشی و سرحالی 

وقتی تا پنج نمیای خونه دیگه برگردی هم بی حالی 

من مادری‌ام که روزی خونه‌اش از صدای بچه‌هاش گرم بود، اما حالا بدون حضور دائمی‌شون زندگی می‌کنه.از همسر اولم جدا شدم، حالا در کنار همسر جدیدم مسیر تازه‌ای رو شروع کردم…بچه‌هام رو می‌بینم، از دیدنشون محروم نیستم— اما درد من، فقط ندیدن نیست…درد من اینه که نمی‌تونم هر روز، هر لحظه، مادری کنم همون‌جوری که دلم می‌خواد.مادری، فقط به اسم و دیدار نیست… به لمس لحظه‌لحظه‌هاست.و من هنوز مامانم، با تمام جانم.

خوبه مامانت هست ک 

من پرستار گرفتم 

واقعا سخته شاغل بودن و بچه داشتن

من برای کارای خونه زیاد سخت نمیگیرم

غذا هم خیلی وقتا مادرشوهرم درست میکنه یا از بیرون میگیرم یا حاضری چیزی میخوریم خیلی کم پیش میاد آشپزی کنم

البته من تا پنجشنبه سرکارم و تا سه و نیم و گاهی تا ۵

دو سال برای مهد کوچیکه

از ۳ سال سن واقعی مهد هست

سال دیگه ببر مهد


برای جبران هر ماه از حقوقت یه کادو به مادرت بده


اما راجب خستگی یا باید کمکی بیاری واسه خونه

یا کارهای اصلی رو برای پنجشنبه جمعه

بقیه روزا کارهای معمولی


غذا هم زودپز برقی بگیر زود غذا حاضر بشه

روی صحبتم با استارتر هست نه شما دوست عزیز ..وقتی با هم راجب چیزی موافق نیستیم و بحثی میکنیم بهت توهین نمیکنم فقط داریم بحث میکنیم قضیه رو ناموسی نکنید تو رو خدا..جنبه بحث داشته باش..انقدر واسه چیزای بی ارزش قسم خدا ندید..اسم کاربریم رو دوس داشتم این بزارم وگرنه املام خوبه خانم معلم🙂مخالف صد در صد ازدواج فامیلیم چرا؟ برای فهمیدم جوابش یه سر برو بخش اعصاب کودکاندوست عزیزی که لطف میکنی وارد تاپیک من میشی : لطفن به کلمات و لحنت خیلی توجه کن عزیزم ، درسته تاپیک زدم و نظر خواستم اما دلیل نمیشه شما به خودت اجازه استفاده از هر ( لحن و کلماتی ) رو بدی، من مسئول عقده های کسی نیستم ، پس از اونجا که هیچکدوم اعصابمون رو از سر راه نیاوردیم ،بیخیال تاپیک من بشو و برو♥️🌹❤️دوستدار اعصاب خود و دیگران
بذار مهد همکارای من میذارن مهد 

هنوز کوچیکه برای سال دیگه درنظر دارم بزارم مهد الان میترسم بدتر بشه اوضاع یهو از مادرمم جدا کنم بزارم مهد

بنظرتون چکارهایی میتونم برا مادرم بکنم که یه کم این حسم کمتر بشه مثلا ی بخشی از حقوقم رو بدم بهشون؟یا زشته

بگردیه پرستار خوب ومطمئن پیدا کن که هم بچه رو نگهداره وغذا بپزه. ولی تمیزکاری نکنه چون اینجوری هم قیمتش میره بالا هم نمیتونه خوب به بچه برسه.خودت عصرتاشب تمیزکاری انجام بده

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792