سوال دختر خالمه عضو نیست گفت اینجا بپرسم:
چند ساله ازدواج کردم، با شوهرم دعوام شد شوهرم میگه تو به فکر پیشرفت نیستی، این چند سال داااااااائم میگه برو سر کار پول دربیار که حداقل خرج های خودت رو خودت دربیاری. برای یه کار زیباییت التماس منو نکنی!
با اینکه نسبتا وضع مالی نرمال داره.یعنی لنگ پول من نیست. فقط فکر پیشرفت مالی هست
کارش آزاده مثل کارمندها بازنشستگی نداره
من خیلی گشتم شرکتهای خصوصی رفتم
کار خوب جایی پیدا نکردم
بعضی هاشونم خیلی خطرناک بودن خدا بهم رحم کرد. ۷ ساله نشستم تو خونه.
قبول دارم خودم هم تنبلی کردم باید بهتر درس میخوندم شاید یه کار خوب گیر میوردم.
خیلی دوست دارم جای دولتی برم ولی کارهای دولتی که امنیت داره آشنا میخواد!
حالا آندومتریوز دارم یه ذره به فکر بچه دار شدن نیست
سنم بالا رفته ۳۸ سالم شده
من میگم بیا بچه دار بشیم اول. با بچه نمیشه رفت سر کار که سالهای اولش حداقل بچه بزرگتر بشه بتونم بزارمش مهد بعد برم سر کار.
میگه نکنه میخوای وارث بیاری که اگه خودم کشتم به بچه برسه؟! گفتم پارانوئیدی چیزی داری! خوب سنم داره میره بالا شاید دیگه بچه دار نتونم بشم.
یه مقدار وسواس صدا و تمیزی داره گفتم حالا میخواد اول منو بعد هم بچه رو، پدرش در بیاره.
میگه تو این مملکت بچه نیاریم.
خوب بلیط شمس العماره ما که حاضر نشده که فردا بریم. دست نگه داریم بریم اونجا بچه دار بشیم.