منم بسیارررر حالم بده
گذشتهی نه چندان خوب
بدترین حال ممکن
آیندهای که هیچ امیدی بهش ندارم و تاریک بنظر میاد
حالم بده، منم با کوهی از غم میخوابم، با همون کوه غم بیدار میشم
دلم میخواد بشینم کنار کسی یه دل سیر باهاش حرف بزنم
از همه مشکلاتی که نتونستم به هیچ کس بگم، بهش بگم
به اندازه کل گریه های نکرده، کنارش گریه کنم
اون حرفی نزنه، قضاوتم نکنه، نشناستم
دلم میخواد زندگی همینجا تموم شه