من امشب بی خواب شدم گفتم حالا که بیدارم بیام یکی از دغدغه هامو بگم
ما ۸ ساله ازدواج کردیم و بچه نداریم
من بعد ۳ ۴ سال راضی بودم بچه دار شیم ولی همسرم راضی نبود
و حالا انگار هرچی میگذره فکر کردن بهش سختتر میشه
و من حس میکنم اعصابشو ندارم و نمیتونم از پسش بربیام
و حس میکنم کلا بچه خیلی عجیب غریبه و زندگی بعدِ بچه دار شدن عجیب غریبتر!
تجربه ی شما چیه در این مورد؟
درست فکر میکنی زندگی با بچه یک درصد هم شبیه زندگی بدون بچه نیست قشنگ فکر کن اگه نمیتونی نیار مجبور نیستی..خوشبختیم ربطی به بچه نداره
من دقیقاً ۸ ساله که ازدواج کردم و ۱۰ ساله که عقد کردم و بچه نداریم حقیقتاً با توجه به شرایط اقتصادی فکر میکنم بهترین تصمیم اینه که بچه نیاریم حالا یه عده میان میگن بچه روزیشو میاره با خودش و فلان و اینا من حقیقتاً به این چیزا اعتقاد ندارم و عقیدم اینه که آدم تا این شرایط اقتصادی نرمالی رو نداره نباید با خودخواهی بنده خدای دیگر درگیر مسائل اقتصادی و مشکلات مالی بکنه
ما هم هفت ساله ازدواج کردیم بچه نداریم ولی همش دوسه ماه اقدام داشتیم
آدما باهم فرق دارن و من بعد ۶ سال دوست دارم بچه بیارم
میشه یه سوال بپرسم...
روش جلوگیرتون طبیعی بوده؟
دوتا همکارام ۸ساله که بچه ندارن و کل دنیاروگشتن و مدام مسافرتن .بسیار شادوشنگول و واضحاهم میگن اقا مابچخ نمیییی خواااایم
والا من بخوامم دیره چون نه شوهرش هست نه سنش😄
فقط زندگیت بی هدف هست درآینده موقعی که همه سرگرم بچه هاشونن تو وشوهرت تنها
بعد بچه هم نمیدونی چطور بدون این موجود زندگی میکردی
خالص ترین و پاک ترین نوع عشق رو ازش میگیری الهی هر کی داره براش حفظ کنه هر کی هم میخواد دامنش سبز بشه
من پنج ساله از عروسیم میگذره و شدیدا دلمون بچه میخواد ولی خدا برامون نمیخواد ، حس خوشبختی نداریم منو شوهرم ... حس خلا بچه اذیتمون میکنه😕
فکرت درسته زندگی خیلی تغییر میکنه یه کسی میاد تو زندگیت که از خودت بیشتر دوسش داری
