2777
2789
عنوان

خون نوشته من .

53 بازدید | 0 پست

سرد است . سرد سرد.

بی روح بی جان .

نفس نیست . هوا نیست . سفیدی چشم سرخ است .

خونین خون خونین...

کاش های زندگی از قرنیه ی عسلی چشمانش میلغزند و میرقصند و میریزند روی کاغذش . 

جوهر سیاه قلم پخش میشود.

پخش میشود و گند میزند به ارزو هایش 

کاغذ قر میشود .

قلم میمرد . 

بوی گل یاس میپیچد.

او میمیرد.

یاس میمیرد.

و میمیرمند...

_ماهورا_

«حرف ها در قلبش تلنبار شده بود.. کوهی از خاکستر ناگفته ها...بالا آورد ، حرف هارا ، کار هارا و غم هارا ... خون از دماغ و دهانش به مانند مواد مذاب بیرون جست. به سان خرابه ای به دنبال آرزوهایش ذوب شد و فرو ریخت ، او دیگر او نشد...🥲🥲_mahoora_» 
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز