مامانبزرگم دیشب اومد خونمون. من نشستم رو تخت اینجا یهو دیدم در اتاق رو باز کرد اومد تو.
آینه قدیم دقیقا رو به رو در اتاقه بعد مامانبزرگم یهو پرید عقب گفت بسسسم الله😂😂😂 صداش زدم میگم مامانبزرگ خودتی نترس آینه ست 🤣 گیج و ویج نگام میکنه میگه من میخواستم برم دسشویی 😐اینجا اتاق توئه؟ 😂😂 بنده خدا هنگ کرد اول صبح🤣🤣😂😂
ای جانم☺یبار مامان بزرگم رفته بود حموم من بچه بودم هی برق و خاموش روشن میکردم از حموم اومد گفت برام اب قند بیارین تو حموم جنا بهم حمله کرده بودن ذکر میگفتم خدا روشنی رو میاورد باز اونا میومدن😕
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.