آخه نمیدونی چی گفته خیلی بهم بر خورد من میرم مدرسه از مدرسه آمده بودم. ناهار خوردم بعد دراز کشیده بودم چند دقیقه بلند شم. خونه. مرتب کنم یه دفعه دختر خالم. آمد خونمون. بدون دعوت چیزی رفته همه جا نشسته گفته. سلیقه صفر. اصلا. بلد نیست خونه زندگی. چطوری بچرخونه. یه زره. ادب شعور داشت وضع زندگی این نبود از این حرفا بعد مامانم اصلا منو قبول ندارن هرکاری میکنم. میگه تو. خیلی بی سلیقه. بی فرهنگی.
با حرفاشون دلم شکسته میخوام به همه خودمو نشون بدم