زنگ زد ی دوبار گف میخاستم بیام سرت قفل در خراب بود نتونسم بیام
دوبارع دیشب زنگ زد گفت سرما خوردم و میخاستم بیام گفتم ی موقع شمارم مریض میکنم صداشو مثگرفنه ها گرفت
حالا زنگ زد شوهرم صداش خوب بود گفت فردا میاین ناهار درست کنم
منم گفتم تو دلم این ک دیشب بد حال بود
حالا ی دفعه خوب شد
به شوهرم بگم نریم چون مامانت دیشب گفت سرما خوردم و ی موقع ماهم میگیریم؟
یا هیچی نگم بریم؟؟
هیچی نگو و برو
بعد مهمونی ب شوهرت بگو
من به همه فهموندم وقتی مریض هستن تا دوهفته نه دعوتم کنن نه خونم بیان
شاید دلش براتون تنگ شده
چرا نمیرین یه سر بهش بزنین...
ديگه گفته بياييد بريد ديگه به شوهرت بگو بهش بگه اگه مريضه حالش خوب نيست يه وقت ديگه بريد
بنظرم برید بعد همونجا سر سفره بگو عه الان یادم افتاد مامان جون مگه مریض نبودین؟صداتون خیلی گرفته بود ک🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤦🏻♀️🤦🏻♀️
یه سوپ درست کن باخودت ببر بگو گفتم سرماخورده این خوبه براتون
گرچه من باشم برام مهم نیست میرم و میام ترجیح میدم وارد خاله زنک باشی های خانواده ها نشم
بعدم مادر شوهرا همینن
مهم خود شوهرته ک دوست داشته باشه
