یکم صبوری کن بزار وارد زندگی بشید قطعا وابستگی ایشونم کمتر میشه ولی طبیعیه خب همسرتون با پدرش تنها زندگی کرده الانم قطعا نگران تنها شدن پدرش هست
یه نصیحت خواهرانه سعی نکن ک تنفرت و ب همسرت نشون بدی و نظرش و نسبت ب پدرش عوض کنی چون زندگی خودت تلخ میشه و میشی آدم بد
اگر کارها و کمکهای همسرت ب زندگیتون لطمه نمیزنه ایرادی نداره حواسش ب پدرش هم باشه
بخدا من اگه فقط یکجا ازش خوبی دیده بودم میگفتم اشکال نداره ولی جز بدی چیزی ندیدم
وقتایی با شوهرم دعوا میکنیم انقدر ذوق میزنه تازه اتیش بیار معرکه هم میشه
یماه دیگه عروسیمونه اصلا از شوهرم حتی نمیپرسه چیکار کردی کم کسری نداری
عزیزم میدونی مثلا جوریه که بیرون میریم فکر باباشو داره اگه از یساعتی بگذره باباش زنگ نزنه استرس میگیره
فکرش درگیر میشه بی قرار میشه
اینا رو من خیلی تاثیر میذاره
دلیل نفرتمم از باباش همین رفتارایه شوهرمه که زیادی بهش توجه میکنه و کاری کرده همش به چشم مزاحم میبینمش
من فکرمیکنم این رفتار همسرتون طبیعیه ، خب تک فرزند هستند و پندین سال مادرشون فوت کرده و ایشون با پدرش زندگی کرده و اگر منطقی فکرکنی پدرش تنها دارایی ارزشمندیه ک داره....من همچنان فکرمیکنم اوصاع بعد از مستقل شدن بهتر میشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
43 ثانیه پیش
45 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
