شوهرم سرکاره دوره ازم هفته ای یکبار میاد..من بخاطر تنهایی با پسرم میریم خونه مامانم یکی دوشب
دیروز بهم گفت چرا همش وبال گردن منی
من بچت رو فقط بخاطر تو تحمل میکنم وگرنه میدونم این در اینده بدردمن نمیخوره و یه بی چشم و رو مثل باباش میشه
نگاه دخترای همسایه چقدر کم میان خونه مادرشون
گفتم دختر فلانی ک همش خونه باباشه با بچه و شوهر
گف اونا با بغل پر میان خونه پدر مادرشون...
دلم قد یه دنیا گرفته من هیچ کسو ب غیر مادرم ندارم تو شهرمون
ار دیروزه چشمم خشک نمیشه خواهر دارم ولی دورن ازم
حتی یک نفر رو ندارم ک درحد یه شر زدن برم خونش..فقط مامانم..اونم تنهاست بابام ۱۷ ساله فوت کرده
این چه حرفیه...
چرا یه جا اینقدر میرید که خودتون رو بی عزت میکنید
پارک تلوزیون ... یه جا نیست سرگرم بشید
عزززیزززم
اشکال نداره غصه نخور
خونه داری سخته اعصاب برای مادرا نمونده
عی بابا
بیخیال نرو پس
اگر از لحاظ اذیت کردن بچه میگفت یه چیز بهش حق میدادم چون پسرم شیطونه یکم
ولی گفت از همه لحاظ سختمه وقتی میای
درصورتی ک اصلا پرتوقع نیستم حتی شده نون وماست جلوم بذاره میخورم
تنها ترینه تنها منم که دست اینهمه آدمو میگیرم و اونوقت بخاطر یه تاپیک دیگران فکر میکنن من محتاجشونم و ازشون کمک مالی خواستم
خدا دوای دل شکسته هاس از اون کمک میخوام فقط🖤و از شر نیش و کنایه های مردم فقط به اون پناه میبرم
