بچه ها با شوهرم بحثم شده مادرشوهرم بچه رو برده بهم نشون نمیده با حکم هم برم میگ دست من نیس الکی
دارم دق میکنم یه سال و نیمشه...دیروز مث دیوونه ها اینقدر خودمو اینور اونور زدم تا ب خودم اومدم دیدم همه جام کبوده...دیگ اشکی تو چشام نمونده انگار رو قلبم ی وزنه سنگینه....یکم درددل...یکم راهکار....ی مادرم ک هرشب بچم روسینم میخوابید الان بدون اون تا صبح بیدارم ۴روزه هیچی جز اب نخوردم و نمیتونممم بخورم