داداشم استخدامی قبول شد
اول خیلی خوشحال شدم تبریک بگو بخند عادی بودم
بعد یادم افتاد چقدر ژست باید بگیره چقدر قیافه بیاد انگار آپلو هوا کرده یادم افتاد باید تحقیر بشم تو سری خور
یادم افتاد از ۹۹ دارم سگ دو میزنم قبول بشم نشدم
من هزار بار محتاج تر از اون بودم اما مثل همیشه خدا پشتشو به من کرد لااقل مرگمو بده