دوتا خواهرشوهر دارم که لنگشون از بد بودن و حسود بودن و....پیدا نمیشه.. هرچی بگم کم گفتم.. من کاری باهاشون ندارم ها.. اصلا سرم به کار خودم ولی نمیدونم چرا انقدر با من دشمنن... هرکی از فامیل میاد خونه مادرشوهرم شروع میکنن پشت سرم حرف مفت زدن.. کلا دید فامیلشون به من عوض کردن...من اضافه وزن دارم چندبار لاغر کردم اما بخاطر یه سری اتفاقا دوباره وزنم برمیگرده.. اونا رفتن هزارتا عمل لاغری و زیبایی انجام دادن بعد سیس آدمای باربی متولد شده رو میگیرن و وزن من مسخره میکنن..
انگار مامانم رفته بازار منو نبرده...انگار همه دوستام افتادن کلاس 1 من افتادم کلاس 2...انگار نقاشی 19 گرفتم...انگار همه رفتن اردو به جز من...انگار همه کلاسن من نمیتونم کلاسو پیدا کنم...حالم اینطوریه...
یه گوشت در باشه یه گوشت دروازه اصلا بهشون اهمیت نده وولشون کن وقتی از طرف تو بی توجهی بببینن درست میشن هرچی می گن انگار نه انگار به تو می گن بی خیال باش ولی تو جمع فامیل خیلی مهربون وصمیمی باهاشون برخورد کن واحترامشونو نگه دار و سیاست داشته باش طوری که همه بگن حیف این عروس افتاده دست اینا
قشنگم این خیلی ساده است اصولی کم کن ارام آرام ......
با یکیشون که قطع ارتباط کردم.. یه سری داشت حرف میزد اتفاقی حرفشو شنیدم انقد کلمات زشت بکار برد در رابطه با مت که هنوز هضمشون نکردم منم به رو نیوردم و کلا باهاش کات کردم ولی خیلی پرو هستن و پیغام میده به این اون که چرا رفت و آمد نمیکنم و..