2737
2739
عنوان

کنده شدن بخیه زایمان طبیعی

411 بازدید | 25 پست

من ۳۷ روزه زایمان طبیعی کردم بخیه های داخلیم جذبیه نزدیکی داشتم بدون دخول ولی یهو دخول انجام شد و یه گره بخیه افتاد و خیلی کم خون اومد رفتم دکتر میگه بالای بخیه کنده شده و صبر کن تا شش ماه دیگه اگه احساس گشادی داشتی برو بخیه بزن الان هیچ درد و سوزش و خونریزی نداره از کجا باید بفهمم گشاد شده شوهرم به روم نمیاره که ناراحت نشم خودم چجور باید بفهمم گشاده یا نه خودم تو آینه نگاه میکنم نمیتونم چیزی تشخیص بدم بعد ۳۷ روز یعنی بخیه ها جذب نشدن که کنده شده؟ کلا چند روز بعد زایمان طبیعی میتونم دخول داشته باشم؟ 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خب چیزی که شما میگی حس کردنیه

وقت نزدیکی خودت مسلما حس میکنی چجوریه وضعیتت دیگه

https://abzarek.ir/service-p/msg/1516840👉🏻 بفرمایین اینم چالش دو طرفه حالا هرچی دلت بخواد میتونی بهم‌ بگی🤗
2728

گشادی ینی حس نکردن الت همسر حین رابطه😐ببخشید صریح گفتما

من آریایی‌ام ایرانی اصیل♥️سپاس یزدان دختر ایرانیم ! از نژاد تیره ساسانی ام..به کوروش به آراش به جمشید قسم! ..:) به نقش و نگار قسم!  یگان پرستم.. اهورایی ام ! "ز بد گوره های جهان عاری ام" به کردار به پندار نیکومندم! "شاه ایران دختر کوروش منم "

من سر جفتشون بعد ۴۵ روز رابطه داشتیم 

گشادی هم خودت حس میکنی دیگه 

فرزندم، دلبندم ،عزيزتر از جانم از ملالتهاي اين روزهاي مادري ام برايت ميگويم... از اين روزها که از صبح بايد به دنبال پاهاي کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگيرم تا زمين نخوري.به کارهاي روي زمين مانده ام نميرسم اين روزها که اتاقها را يکي يکي دنبال من مي آيي، به پاهايم آويزان ميشوي و آن قدر نق ميزني تا بغلت کنم، تا آرام شوي.اين روزها فنجان چايم را که ديگر يخ کرده، از دسترست دور ميکنم تا مبادا دستهاي کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتي و نااميدي سر برگرداندنت را ميبينم که سوپت را نميخوري و کلافه ميشوم از اينکه غذايت را بيرون ميريزي.هرروز صبح جارو ميکشم، گردگيري ميکنم، خانه را تميز ميکنم و شب با خانه اي منفجر شده و اعصابي خراب به خواب ميروم.روزها ميگذرد که يک فرصت براي خلوت و استراحت پيدا نميکنم و باز هم به کارهاي مانده ام نميرسم...امشب يک دل سير گريه کردم.امشب با همين فکر ها تو را در آغوش کشيدم و خدا را شکرکردم و به روزها و سالهاي پيش رو فکر کردم و غصه مبهمي قلبم را فشرد...تو روزي آنقدر بزرگ خواهي شد که ديگر در آغوش من جا نميشوي و آنقدر پاهايت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور ميشوي و من مينشينم و نگاه ميکنم و آه...روزگاري بايد با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا تو از راه بيايي و من يک فنجان چاي تازه دم برايت بياورم و به حرفهايت با جان گوش بسپرم تا چاي از دهن بيفتد....روزي ميرسد که از اين اتاق به آن اتاق بروم و خانه اي را که تو در آن نيستي تميز کنم. و خانه اي که برق ميزند و روزها تميز ميماند، بزرگ شدن تو را بيرحمانه به چشمم بيآورد.روزي خواهد رسيد که تو بزرگ ميشوي، شايد آن روز ديگر جيغ نزني، بلند نخندي، همه چيز را به هم نريزي... شايد آن روز من دلم لک بزند براي امروز...روزي خواهد رسيد که من حسرت امشبهايي را بخورم که چاي نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ريخته و سوپ و بازي و... به خواب ميروم... شايد روزي آغوشم درد بگيرد، اين روزها دارد از من يک مادر به شدت بغلي ميسازد...! اين روزها فهميدم بايد از تک تک لحظه هايم لذت ببرم.
2740

بقیه بخیه هات افتاده؟من نگران بودم ک بعد ۲۵روز چرا هنو بخیه هام نیوفتادن😑پرستارا تاکید میکردن ک قبل ۴۰ روز اصلاااا رابطه نداشته باشین

از جهان مانده فقط جان ک مرا ترک کند🙂من چنانم ک محال است کسی درک کند🧚
عزیزم زایمان طبیعی چطور بود ؟سخت بود یا نه قابل تحمل؟ اخه منم طبیعی ام و سزارین نمیتونم پلاکت خونم ...

برای من سخت نبود البته بدن هر کس و آستانه درد هر کس فرق داره من تو بارداری خیلی فعالیت داشتم نذاشتم اضافه وزن بگیرم موقع زایمان هم مرتب ورزش میکردم راحت زایمان کردم درد داشت ولی برای من قابل تحمل بود

راضی بودی از طبیعی؟ 

تا دردت نگرف نرو من ۴۰ هفتم تموم شد درد نداشتم خودم رفتم پدرم دراومد ینی😑حس میکردم دارم جون میدم

از جهان مانده فقط جان ک مرا ترک کند🙂من چنانم ک محال است کسی درک کند🧚
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   رستا۷۰۹  |  4 ساعت پیش
توسط   عطرخدا  |  5 ساعت پیش