خانما این قاب گوشی قشنگه بگیرم؟

black_black

عضویت: 1401/11/20

تعداد پست: 12355

اره توی دیج ی کالا من ساده اشم زیاد دیدم

1402/07/15

|

10:19

عضویت: 1400/09/24

تعداد پست: 3657

اره من سادشم دیدم

۲۲ آبان ۱۴۰۳ بیبی چکم مثبت شد خدایا شکرت🥹😍جوجمو سپردم به خودت😍امشب ۲۶ آبان رفتم سونو و گفتن زیر یکماهی و دیدم ساکتو فرستادی اما خودت هنوز نیومدی🥺جان مادر من و بابایی از ذوق داشتنت نمیدونیم چیکار کنیم زودتر بیا تو دلم🥹😍🫂جوجوی منننن ۱۸ آذر رفتم دیدم قلب کوچولوت داره میتپه فدای اون قد و بالای کوچولوت بره مامان😍

1402/07/15

|

10:19

emili11111

عضویت: 1402/05/17

تعداد پست: 448

من مث همین دارم ولی فضانوردان نداره

مشکیشو گرفتم

1402/07/15

|

10:19

مدیر استارتر

عضویت: 1401/04/15

تعداد پست: 5245

اره توی دیج ی کالا من ساده اشم زیاد دیدم

یعنی مدلی که فضانورد هم جدا بشه هم دوباره متصل بشه ؟

‌قطره، دلش دریا می‌خواست. خیلی وقت بود که به خدا گفته‌بود.هر بار خدا می‌گفت «از قطره تا دریا راهی‌ست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگ‌تر، آری از دریا بزرگ‌تر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را می‌خواهم. بزرگ‌ترین را. بی‌نهایت را.»‌خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بی‌نهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای می‌گشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمه‌ای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همه‌ی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بی‌نهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)

1402/07/15

|

10:20

عضویت: 1400/09/24

تعداد پست: 3657

۲۲ آبان ۱۴۰۳ بیبی چکم مثبت شد خدایا شکرت🥹😍جوجمو سپردم به خودت😍امشب ۲۶ آبان رفتم سونو و گفتن زیر یکماهی و دیدم ساکتو فرستادی اما خودت هنوز نیومدی🥺جان مادر من و بابایی از ذوق داشتنت نمیدونیم چیکار کنیم زودتر بیا تو دلم🥹😍🫂جوجوی منننن ۱۸ آذر رفتم دیدم قلب کوچولوت داره میتپه فدای اون قد و بالای کوچولوت بره مامان😍

1402/07/15

|

10:21

عضویت: 1400/09/24

تعداد پست: 3657

من صورتی این مدلو گرفتم خیلی نانازه

۲۲ آبان ۱۴۰۳ بیبی چکم مثبت شد خدایا شکرت🥹😍جوجمو سپردم به خودت😍امشب ۲۶ آبان رفتم سونو و گفتن زیر یکماهی و دیدم ساکتو فرستادی اما خودت هنوز نیومدی🥺جان مادر من و بابایی از ذوق داشتنت نمیدونیم چیکار کنیم زودتر بیا تو دلم🥹😍🫂جوجوی منننن ۱۸ آذر رفتم دیدم قلب کوچولوت داره میتپه فدای اون قد و بالای کوچولوت بره مامان😍

1402/07/15

|

10:21

مدیر استارتر

عضویت: 1401/04/15

تعداد پست: 5245

چه شیکه 😍

‌قطره، دلش دریا می‌خواست. خیلی وقت بود که به خدا گفته‌بود.هر بار خدا می‌گفت «از قطره تا دریا راهی‌ست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگ‌تر، آری از دریا بزرگ‌تر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را می‌خواهم. بزرگ‌ترین را. بی‌نهایت را.»‌خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بی‌نهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای می‌گشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمه‌ای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همه‌ی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بی‌نهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)

1402/07/15

|

10:22

مدیر استارتر

عضویت: 1401/04/15

تعداد پست: 5245

من صورتی این مدلو گرفتم خیلی نانازه

مبارکت باشه عزیزم

‌قطره، دلش دریا می‌خواست. خیلی وقت بود که به خدا گفته‌بود.هر بار خدا می‌گفت «از قطره تا دریا راهی‌ست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگ‌تر، آری از دریا بزرگ‌تر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را می‌خواهم. بزرگ‌ترین را. بی‌نهایت را.»‌خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بی‌نهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای می‌گشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمه‌ای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همه‌ی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بی‌نهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)

1402/07/15

|

10:22

عضویت: 1400/09/24

تعداد پست: 3657

چه شیکه 😍

اره خیلی خوشگله بعد اینام چون یکم سر میخورن از دست اذم اون زنجییره‌راحتش میکنه

۲۲ آبان ۱۴۰۳ بیبی چکم مثبت شد خدایا شکرت🥹😍جوجمو سپردم به خودت😍امشب ۲۶ آبان رفتم سونو و گفتن زیر یکماهی و دیدم ساکتو فرستادی اما خودت هنوز نیومدی🥺جان مادر من و بابایی از ذوق داشتنت نمیدونیم چیکار کنیم زودتر بیا تو دلم🥹😍🫂جوجوی منننن ۱۸ آذر رفتم دیدم قلب کوچولوت داره میتپه فدای اون قد و بالای کوچولوت بره مامان😍

1402/07/15

|

10:22

black_black

عضویت: 1401/11/20

تعداد پست: 12355

یعنی مدلی که فضانورد هم جدا بشه هم دوباره متصل بشه ؟

نه

بدون فضانورد

1402/07/15

|

10:23

مدیر استارتر

عضویت: 1401/04/15

تعداد پست: 5245

نه بدون فضانورد

آهان ممنون

‌قطره، دلش دریا می‌خواست. خیلی وقت بود که به خدا گفته‌بود.هر بار خدا می‌گفت «از قطره تا دریا راهی‌ست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگ‌تر، آری از دریا بزرگ‌تر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را می‌خواهم. بزرگ‌ترین را. بی‌نهایت را.»‌خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بی‌نهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای می‌گشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمه‌ای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همه‌ی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بی‌نهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)

1402/07/15

|

10:24

black_black

عضویت: 1401/11/20

تعداد پست: 12355

من این مدلی میخوام بگیرم خودم

1402/07/15

|

10:25

مدیر استارتر

عضویت: 1401/04/15

تعداد پست: 5245

اره خیلی خوشگله بعد اینام چون یکم سر میخورن از دست اذم اون زنجییره‌راحتش میکنه

آره خیلی خوبن

عزیزم این قابا رو بهشون میگن مای کیس؟

و اینکه لکی چیزی برداره پاک میشه؟

‌قطره، دلش دریا می‌خواست. خیلی وقت بود که به خدا گفته‌بود.هر بار خدا می‌گفت «از قطره تا دریا راهی‌ست طولانی. راهی از رنج و عشق و صبوری. هر قطره را لیاقت دریا شدن نیست.»قطرہ عبور کرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ایستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هر بار، چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت.تا روزی که خدا گفت «امروز، روز توست! روز دریا شدن.» خدا قطره را به دریا رساند. قطره طعم دریا را چشید. طعم دریا شدن را. اما...روزی قطره به خدا گفت «از دریا بزرگ‌تر، آری از دریا بزرگ‌تر هم هست؟» خدا گفت «هست.»قطره گفت «پس من آن را می‌خواهم. بزرگ‌ترین را. بی‌نهایت را.»‌خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت: «اینجا بی‌نهایت است.»آدم عاشق بود. دنبال کلمه ای می‌گشت تا عشق را توی آن بریزد. اما هیچ کلمه‌ای توان سنگینی عشق را نداشت. آدم همه‌ی عشقش را توی یک قطره ریخت. قطره از قلب عاشق عبور کرد. و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید، خدا گفت «حالا تو بی‌نهایتی، زیرا که عکس من در اشک عاشق است :)

1402/07/15

|

10:25