خانما بیاین بگین به پسرم چی بگم؟بیچاره شدم صفحه 6

عضویت: 1401/09/29

تعداد پست: 1295

بگو نباید اونجا دست زد کسی دست بزنه مریض میشی جیش هم نمیتونی بکنی یا ببر مشاوره

به دخترامونم همین و بگیم؟ وای من خیلی میترسم ازین جریانات دخترمم خیلی ساده و بی ریاس،🥺🥺🥲💔

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…🖤🌱

1402/07/14

|

23:43

daryaaaaaaaaaa

عضویت: 1396/10/04

تعداد پست: 40387

یعنی اجازه میدید بچه تون بایه بچه دیگه جایی تنها باشن؟بدون نطارت والدین؟کجا اینکارو کردن؟

یه روز خوب میاد

1402/07/14

|

23:45

عضویت: 1401/12/07

تعداد پست: 8010

به دخترامونم همین و بگیم؟ وای من خیلی میترسم ازین جریانات دخترمم خیلی ساده و بی ریاس،🥺🥺🥲💔

اره اره ببین نگو روش باز میشه توروخدا یاد بدین به بچه هاتون بهش بگو اصلا نترسه ولی انقد جیغ و داد کنه بزنه طرفو بیاد به شما بگه

بگو اونحا دست بزنی یا کسی دست بزنه مریض میشی

خستم از جماعت زنده کش مرده پرست🖤

1402/07/15

|

00:00

عضویت: 1401/09/29

تعداد پست: 1295

اره اره ببین نگو روش باز میشه توروخدا یاد بدین به بچه هاتون بهش بگو اصلا نترسه ولی انقد جیغ و داد کن ...

چیو بگم چیو نگم

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…🖤🌱

1402/07/15

|

00:02

عضویت: 1401/12/07

تعداد پست: 8010

چیو بگم چیو نگم

یعنی چی چیو بگی چیو نگی؟

خستم از جماعت زنده کش مرده پرست🖤

1402/07/15

|

00:03

عضویت: 1401/09/29

تعداد پست: 1295

یعنی چی چیو بگی چیو نگی؟

میگی اصلا نگو روش باز میشه😐بعد میگی بگو کسی دست نزنه میگم چیو نگم

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…🖤🌱

1402/07/15

|

00:04

عضویت: 1401/12/07

تعداد پست: 8010

میگی اصلا نگو روش باز میشه😐بعد میگی بگو کسی دست نزنه میگم چیو نگم

میگم این فکرو نکن که اگه این چیزارم بگم بچه روش باز میشه اتفاقا با اندام خصوصی آشناش کن بگو کجاها جای خصوصیه بگو نزار کسی دست بزنه اگرم کسی دست زد جیغ و داد راه بنداز اصلا نترس بهش بگو نزار کسی لبتو بوس کنه مریض میشی و...

اخه دیدم بعضی خانوما میگن این حرفارو به بچه بگیم روش باز میشه نخیرم اینجوری نیس خیلیامون شاید مورد تجاوز اینجوری قرار گرفتیم ولی از بس چیزی حالیمون نبود یا ترسیدیم صدامون در نیومده برا اونه میگم یاد بدین به بچه هاتون که نترسن اصلا بیان بگن

خستم از جماعت زنده کش مرده پرست🖤

1402/07/15

|

00:08

عضویت: 1401/09/29

تعداد پست: 1295

میگم این فکرو نکن که اگه این چیزارم بگم بچه روش باز میشه اتفاقا با اندام خصوصی آشناش کن بگو کجاها جا ...

مرسی عزیزم❤️

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…🖤🌱

1402/07/15

|

00:09

عضویت: 1401/12/07

تعداد پست: 8010

مرسی عزیزم❤️

فدات🫂

خستم از جماعت زنده کش مرده پرست🖤

1402/07/15

|

00:09

آذرمینا4613

عضویت: 1395/03/19

تعداد پست: 1326

دقیقاً شوهر منم میگفت بذار بازی کنن. حتی میگفت بذار بره خونشون

عزیزم اگر نذاری بره بازی کنه دیگه هیچی بهت نمی گه بذار با نظارت کامل خودت یه بار باهاش بازی کنه الان که این موضوع تازه اتفاق افتاده یه بار بهش اجازه بده جلوی چشم خودت بازی کنه در رو باز بذار یه کتاب دستت بگیر کنار در بشین بخون خوراکی ببر که سر گرم بشن و ...و بهش بگو من بهت مطمئنم پسرم بعد که یکبار بازی کرد دیگه به بهونه ی درس و بیرون رفتن و بازی کردن خودتون باهاش اجازه ندید بره بعد بگو بهترین هم‌بازی هم که باشه خونه ی ما قانون داره نمی تونی تند تند بری بازی کنی بعد هم تو این فاصله براش یه دوست مطمئن پیدا کن که مامان مطمئنی هم داشته باشه ببر بیرون با هم جلوی چشم خودتون بازی کنن از سرش میفته یا اینکه ببر پارک تو پارک با بچه ها بازی کنه.فقط یه کاری کن که همیشه حرفاشو بزنه تازه اول راهی و باید یه گوش شنوا و مهربون برای بچه ات باشی و ریشه ای این مشکل رو حل کنی و وقت پسرت رو پر کنی و تا می تونی کاری کنی که انرژی و هیجاناتش درست تخلیه ب

1402/07/18

|

10:15

بارون_بهار_شیراز

عضویت: 1399/05/05

تعداد پست: 47665

این کنجکاوی بین اکثر بچه ها مرسومه ولی دیگه تنهاش نذار هر وقت رفت بازی کنه باهاش برو بشین پیششون

حالا اینم بگم حال و هواتون عوض بشه من تو دکتر بازیای بچگی هم همیشه نقش منشی رو داشتم😂

روزی به خودت می‌آیی و میبینی هر چقدر برای بودنش جنگیدی او برای نبودن تلاش کرد هر چقدر برای جای خالی‌اش جنگیدی او برای نیامدن تلاش کرد ... از یک جایی به بعد میفهمی که باید کنار آمد با خودت با نبودنش با جای خالی‌اش با نخواستنش! از یک جایی به بعد باید بفهمی که هر چیزی با تلاش نتیجه میدهد الّا عاشقی!

1402/07/18

|

10:20