اسی من استوری های ی خانم وکیل دنبال میکنم ..یکی از پرونده هاش این بود؟البته بدون اسم و شهر اینچیزا...
خانمی با س بچه بیوه میشه .یک دختر ک دو پسر .همسرش فوت میکنه
بعد چند سال با یک آقای مجرد ازدواج میکنه
سالها میگذره ابنا خوب خوش کنار هم بودن تا اینکه بچه ها ازدواج کردن رفتن ولی آقاهه ازین خانم بچه دار نشد..
نوه دار هم میشن ...
نوه دختری (دختر دختر .خانمه) ۱۸ سالش که میشه هی خواستگار میاد جواب رد میده...خوب خانواده هم میگن که تو مشگلی داری چرا این همه خواستگار خوب داری ...جواب رد ..دلیلتو بگو ..اگه میخوای درس بخونی خوب بگو
دختره راضی روبر ملا میکنه ...که شوهر مادر بزرگه تو ۷ سالگی تا دو س سال بهم تجاوز میکرده ...من ک میرفتم خونه مادر بزرگ
اون آقا منو میبرده تو اتاق فلان مبترسیدم بگم واس همین دیگه نرفتم ..یا با شماها میرفتم ...خلاصه دایی ها و مادر دختر مشورت میکنن ولی ب مادر خودشون چیزی نمیگن
میرن سر وقت شوهر مادر ب باد کتک میگیرنش و میفرستنش میره ...چند ماه میگذره مادرشون میگه ک چرا فلانی دیگه نیستش ب پلیس خبر دادین ...(مادره مریض بوده وابستگی شدید هم ب شوهره داشته)نخواستن دلشو بشکنن گفتن رفته سفر...دوباره رفتن سراغ شوهر مادر ..گفتن بیا طلاقش بده برو
و حالا شوهر میگه که ی خونه ی ماشین و انقدر پول بهم بدین تا مادرتون طلاق بدم ....این قضیه مال پرونده پارسالش بود ک استوری کرد..گفت مواظب بچه هاتون باشین ...
حالا اسی شما دوتا دختر داری انشالله ب خوشی اگه ازدواج کردی هرگز همسرتو دختراتو تنها نزار