شاید مودی باشم شاید دیوونه نمیدونم
اما خیلی وقتا شده با خودم میگم خدایا برای چی من اصلا زندم؟ برا چی بدنیا اومدم منو زودتر ببر... یکجورایی حوصله ادامه حیات رو ندارم
هر روز پا میشی استرس میکشی میخوری خنده ها و حرف های الکی میزنی و دراخر دوباره خواب و هرروز این روند ادامه داره...
خودم ادمیم ک چیزیو بروز نمیخوام بدم ک اگر میدادم شاید همین دوستاییم ک دارم از دورم میرفتن...
سنیم ندارم و این مایه تعجبمه ..