❤شانس نام مستعار خداست ... آنجا که نمیخواهد امضایش پای داده هایش باشد 😍❤️ 💚در آیینه دختری می بینم / سرسخت ، مغرور و تنها /عجب قدرتی دارد چشمانش / این قدرت هر آینده ای را شکوه مند می سازد!💚 🎐 💜اجـازه نـده هيـچ كس پـاشو رو رويـاهات بـذاره..🌱 ️ تو مالک آرزوهای خودتی دختر 💪 بلند شو ، صورتت رو بشور ، موهات رو شونه بزن ، آرایش کن ، یه لباس شیک بپوش ، خوراکی مورد علاقت رو درست کن و بخور ، یکم برای خودت برقص ، کمی مدیتیشن کن ! تمام شد !💜 👈 💙حالا اونقدر قدرت داری که بری دنبال رویاهات و هیچ کس نمیتونه شکستت بده💙😉🌝❤️
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
وقتی افسرده شدم،مامانم میگفت چشم خورده!دکتر میگفت بیماریه!مذهبی میگفت جنه! و من تنها کسی بودم که میدونستم تویی . . ! ..«اگر اون برای تو ساخته شده،من برای تو ویران شدم!»...
❤شانس نام مستعار خداست ... آنجا که نمیخواهد امضایش پای داده هایش باشد 😍❤️ 💚در آیینه دختری می بینم / سرسخت ، مغرور و تنها /عجب قدرتی دارد چشمانش / این قدرت هر آینده ای را شکوه مند می سازد!💚 🎐 💜اجـازه نـده هيـچ كس پـاشو رو رويـاهات بـذاره..🌱 ️ تو مالک آرزوهای خودتی دختر 💪 بلند شو ، صورتت رو بشور ، موهات رو شونه بزن ، آرایش کن ، یه لباس شیک بپوش ، خوراکی مورد علاقت رو درست کن و بخور ، یکم برای خودت برقص ، کمی مدیتیشن کن ! تمام شد !💜 👈 💙حالا اونقدر قدرت داری که بری دنبال رویاهات و هیچ کس نمیتونه شکستت بده💙😉🌝❤️
چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤پسرم هامین