2737
2734

سلام خانما پسرکوچولوی من فردا قراره فصل جدیدی از زندگیش آغاز بشه ، ولی حال روحی من اصلا خوب نیس خیلی نگرانم از اونجایی ک پسرا شیطون تر و بازیگوش ترهستن میترسم خدای نکرده اتفاقی بیوفته براش وهم اینکه پارسال بخاطر بیماریش نتونس پیش دبستانی بره دوس داشتم امسال اجازه ندم مدرسه بره ک خب نشد بنا ب دلایلی ، اما تو خونه خیلی باهاش تمرین داشتم ودانسته هاش فرقی بابقیه بچه ها نمیکنه چ بسا بیشترم هست ولی تو محیط اموزشی شلوغ نبوده تاحالا فقط روزی یکساعت باشگاه میره ،مورد دیگم تغذیشه فقط یکی دو نوع میوه دوس داره دیگه هیچی نمیخوره خیلیم بد غذاس دارم از استرس خفه میشم ،شماهم سال اول انقدر نگران بودین یا ب گفته دیگران من زیادی حساسم؟

خدایا کسی اینجا به یادش نیست که دنیا زیر چشماته ◉ یه عمره یادمون رفته زمین دارمکافاته ◉ فراموشم شده گاهی که من اینجا چه ها کردم ◉ که باید روزی از اینجا بازم پیش تو برگردم ◉ خدایا وقت برگشتن یه کم با من مدارا کن ◉ شنیدم گرمه آغوشت اگه میشه منم جا کن ღ

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

بخاطر شرایط خاصشه که نگرانی،قابله درگه ولی با استرس کشیدنت چیزی حل نمیشه 

میخوام از زنده بودن لذت ببرم رسالت من اینه،با سختیا میجنگم چون رسالت من اینه،من اومدم زندگی کنم نه بردگی من برده ی پول و خوراک و اموالم نیستم من میخوام با حداقل داشته هام شاد باشم و اگر روزی مادر شدم یاد بچم بدم از زنده بودن شاد باشه درست مثل یه فیلیپینی 
2728

پسر منم از سوم میره پیش دبستانی منم نگرانم بخاطر شیطنتایی که داره و محیط بیرون از مدرسه رو کامل میشناسه و میترسم از مدرسه بزنه بیرون 

چون خیلی نترس هست

ظاهرش با خدا باطنش یاخدا، حکایت خیلیاست!️

عزیزم اکثر بچه ها همین مشکلاتو دارن چند روز بره برات عادی میشه 

براش کیک بپزی میخوره؟


من مبتلا به شیرین ترین بیماری جهان هستم احتمالا در این جهان مورچه ها من را بیشتر از شما دوست دارند عده ای از درد من نانی میخورند هم دردانم پیر زنانی فرتوت هستند در بیست سالِ زندگی اَم هزاران هزار بار انسولین زده ام درحالی که نه شجاع هستم و نه قوی اتفاقا بیدی هستم که با هر بادی میلرزد من فقط مجبور هستم بر خلاف تصورتان در ایجاد بیماری ام هیچ نقشی نداشتم ولی بارها بابت آن سرزنش شدم، اکنون قطعا این را می دانم که عذاب کشیدن بابت چیزی که هیچ نقشی در به وجود آمدنش نداشتم سخت ترین چیزی بود که می توانستم در طول زندگی تجربه کنم از لحظه لحظه ی حسرت های زندگی ام مینویسم از نون خامه ای های پشت شیشه ی شیرینی فروشی پاستیلای رنگی رنگی آب نباتای پرتقالی شیرطالبیِ غلیظ مربای آلبالو شیرین پلو سیب زمینی سرخ کرده با سس کچاب از باقلوا از بستنی و از خندیدن که هیچ کدام در زندگیِ من نقشی نداشتند دوست عزیز من سلام صرفا جهت یادآوردی تو سیندرلا نیستی هیچ پسری برای پیدا کردنت کفشتو پای کل دخترای شهر نمیکنه بلکه باهاش ازدواج کنی و از بدبختی نجات پیدا کنی و همینطور امپراطور کوزکو نیستی که وقتی گند زدی پاشا برای برگردوندن همه چیز به شرایط عادی تلاش کنه تو توی انیمیشن جنی و دوازده پرنسس زندگی نمیکنی که یه سرزمین از کف اتاقت باز بشه از مشکلاتت فرار کنی ما جوگاردنری نداریم که متقاعدمون کنه زندگی قشنگه(روح)و بینگ بانگی نداریم که برای شاد بودنمون خودشو به دست فراموشی بسپره(#واقعیت)

منم نگران بودم ولی دخترم خیلی خوب با شرایط کنار اومد دختر منم بدغذاس ولی تو مدرسه زنگای تفریح میرفت از بوفه غذا میخرید میخورد یه بار یادمه سوپ خریده بود در حالی که تو خونه به سوپ لب نمیزنه یا ماکارونی خخریده بود چقدر از طعمش که فقط سویا داشت تعریف میکرد😅با بقیه ی بچه ها باشه ازشون یاد میگیره نگران نباش

2740
بخاطر شرایط خاصشه که نگرانی،قابله درگه ولی با استرس کشیدنت چیزی حل نمیشه 

ممنون ک درکم کردی ولی خب دست خودم نیس حتی کلی گریه کردم😅

خدایا کسی اینجا به یادش نیست که دنیا زیر چشماته ◉ یه عمره یادمون رفته زمین دارمکافاته ◉ فراموشم شده گاهی که من اینجا چه ها کردم ◉ که باید روزی از اینجا بازم پیش تو برگردم ◉ خدایا وقت برگشتن یه کم با من مدارا کن ◉ شنیدم گرمه آغوشت اگه میشه منم جا کن ღ

خودتو اذیت نکن

بعدا میخای پسرت شبیه این ادمای بچه ننه ی ببوگلابی بشه ک بدون تو نمیتونه تصمیم بگیره

بزار دعوا کنه مریض شه تجربه کنه

نمیتونی حبسش کنی ک طوریش نشه

یه ادم وابسته هیچ کارایی نداره

هیچ اگر سایه پذیرد، منم آن سایه ی هیچ... 

منم دخترم کلاس اولی هست.پیش دبستانی و حتی مهدقران رفته نگرانی بابت رفتنش ندارم چون خودش عاشق مدرسه و جمع بچه هاست و خیلیم خوب کنار میاد و میتونه ازحق خودش دفاع کنه اما درخصوص بدغذا بودن دخترمنم همینه.فقط یکسری غذاهاو تعداد کمی ازمیوه هارو دوست داره.هولم گرفته ک صبحانه اون ساعت صبح نمیخوره چکارکنم که تا زنگ تفریح دل ضعفه نگیره

عزیزم شما زیادی حساسی ،و خیلی هم دیدتون منفی و قطعا بخاطر استرستون که بدترین اتفاقات پیش بینی میکنی ،چرا اینحوری فکر نمیکنی که پسرت یروز باید وارد جامعه بشه و الان اون روزه باید اداب معاشرت یادبگیره باید گلیم خودش از اب بکشه بیرون باید یه ادم قوی و پر تلاش بشه ،به جنبه ها خوبش فکر کن شما انقدر نگرانی بچه هم داغون میشه

فقط 10 هفته و 3 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
قسم بہ روزے كہ جز خدايتــ مرحمے نخواهے داشت....🌱آرامش است عاقبت اضطراب ها 🌱
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز