صبح زنگ زده بود ب من نگفت کیه من از صداش شناختم
اصلا شماره مو از کجا آورده
زنم داره قبلا بهم تیکه مینداخته
میگف من از زن شانس نیاوردم تو از شوهر در حالیکه من از زندگیم خیلی راضی بودم
بخاطر همین با شوهرم دعوا کردن و شوهرم زده بود دماغ طرف شکسته بود
امروز زنگ زد گف سلام خوبین منم گفتم بجا نیاوردم گف مگ خانوم شاهین نیستی بازم پرسیدم شما قطع کرد
امشب تبریز زلزله شد خونه ما طبقه ۲ عه من ترسیدم اومدم خونه مامانم اینا شوهرمم اومد
الان گفتن یکی زنگ زد بهم اینجوری گف
پرسید تو چی گفتی
منم بهش گفتم هیچی پرسیدم شما اونم قطع کرد
بعد گف شماره شو نگا کنم
نگا کرد گف عههههه اینکه فلانیههههه(همکارش)
میخواست بهش زنگ بزنه ک نذاشتم گفتم اینجا زشتهههه
آروم و قرار نداره خدا بخیر کنه چی بگم بهش تا دعوا نکنه میترسم زندگی اونا خراب بشه زنش گناه داره حاملس