ابروم رفت الکی الکی
خانواده شوهرم فامیلم نا پدریمو نمیشناسن ندیدن فقد میدوننشمنم چیزی جلوشون نمیگم خجالت میکشم
امشب پدر شوهرم رسوندتم خونه ناپدریمم نمیدونم چرا اینجوری کرد از ته کوچه که خیلی خونه هم هست سوت میزد اسممو صدا میزد انگار من دختر ولگردم اسممو صدا میزنه پدر شوهرمم غیرتی چشماش چهارتا شد 😭بچه ها اون الا به همه میره میگ میدونم میشناسمش ابروم رفت نمیدونید چقدر بزرگش میکنن پشت سرم