دیشب با جاریم حرف میزدیم.ی مریضی داره داشت میگفت میترسم مجبور ب پیوند شم.گفتم ب خودت استرس نده بد تر میشیمادرشوهرم اومد با عصبانیت گفت استرسی ندارن اون و ناله کرد آی کمرممنم با خنده گفتم ننننن منظورم اینه استرس پیوند داشته باشه حالش بدتر میشه.چرا کمتر درد میکنه.گفت درد میکنه چون تو ب من میخندی و دیگه سرسنگین بود.گفتم این چ حرفیه من با شما نبودم گفت آدم باید دردشو ب کسی بگه ک محرکه منم ناراحت شدم دیگه جواب ندادم فراهم کم خوردم..من اشتباه کردم؟