2737
2739
عنوان

تنهایی

126 بازدید | 10 پست

بنده ی خدا یه پیرزنه بچه‌هاش یک ساله نیم پیش آوردنش تو ساختمان ما براش یه خونه اجاره کردند،کنار واحد ما.بعد پیرزنه تنهاست با عصا راه میره.از پنجره اتاق خواب ما خونه‌ش معلومه.شب‌ها تا ساعت ۳ یا ۴ صبح میشینه فیلم‌ نگاه میکنه.بچه‌ها هر از گاهی میان بهش سر میزنند.آدم براش ناراحت میشه،یه عمر از  بچه‌هاش حمایت و مراقبت کرده حالا که خودش نیاز به توجه و مراقبت فرزنداش داره‌ بچه هاش براش یه خونه اجاره کردند باقی عمرش رو تو تنهایی بگذرونه.الان پیرزنه بنده خدا از یک سال و نیم پیش تا الان رنگ بیرون رو ندیده.به نظرم اگه نمی‌تونستند نگهش دارند سالمندان میذاشتنش بهتر بود لاقل اونجا چند تا همسن و سالش بودند و این تنها نمی‌شد


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

آخی🥺🥺🥺🥺🥺

یه پیرزنی رو میشناسم یه بچه داشته اونم ول کرده رفته یه شهر دیگه کاری هم بش نداره 

همسایش کاراشو انجام میده

منم گاهی میرم سر می‌زنم کاری داشته باشه انجام میدم

دلی که رحمه زخمه💔
آخی🥺🥺🥺🥺🥺 یه پیرزنی رو میشناسم یه بچه داشته اونم ول کرده رفته یه شهر دیگه کاری هم بش نداره  ...

من هجده سال مادر شوهرمو نگه داشتم براش عین دختر شدم خدا رحمتش کنه دوماهه فوت شده روانی شدم بهش میزسیدم چایی دم میکردم نهارش میدادم لباسش میشستم خونش تمیز میکردم خدا همسمو نگه داره از همون روز اول گف مادرمو‌ول نمیکنم من خودمم گفتم من نمیزارم ول کنی پسرشی وظیفته الان با دعای خیر مادرش چندین ساله زندگیمون اروم موفق خوب پیش رفته بازم خدا رحمت کنه کاش پیشمون بود چی میشه به پیر سالخورده رسیدن ثواب هزار تا مکه رفتنو داره تا میتونی برس 

شما خودت همسایته بهش برس غذا ببر کیک چایی چیزی اگه حوصله داشتی ببر نیم ساعتی پیشش بشین ثواب دارع


اوهوم من فقط دو بار رفتم پیشش اونم واسه درست کردن شبکه‌های تلویزیونش. یه خانمی هست نمی دونم دخترش یا عروسش اون هر از گاهی براش غذا میاره و بهش سر می‌زنه.اینجا همسایه ها مون من اصلاً ندیدم بهش سر بزن.من میگم چرا پیش خودشون نگهش نمی‌دارن یا بذارنش سالمندان اگه نمی‌تونند نگهش دارند،اینجوری بنده خدا تنها نمی‌مونه

2738
من هجده سال مادر شوهرمو نگه داشتم براش عین دختر شدم خدا رحمتش کنه دوماهه فوت شده روانی شدم بهش میزسی ...

الان مادربزرگ و پدربزرگ خودم هستند هر دوشون پیرن،پدر بزرگم الحمدالله یکم سر حاله ولی مادربزرگم چندین ساله زمین گیر شده بخواد بره سرویس بهداشتی باید خالم دستش رو بگیر که یه وقت نیوفته.چند تا هم عروس داره.عروساش نوبتی کردند هفته یه بار یه کدومشون میان سر مادربزرگم رو می‌شورن.

من هجده سال مادر شوهرمو نگه داشتم براش عین دختر شدم خدا رحمتش کنه دوماهه فوت شده روانی شدم بهش میزسی ...

آخی عزیزم خوشا به سعادتتون ماشاءالله

امیدوارم بیشتر از اینا خدا خوشبختتون کنه❤

دلی که رحمه زخمه💔
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز