یه کمکی بهم کنیدهمیشه کارامو میزارم برای اخر وقت بااینکه توفکرشون هستم ولی هی میگم یکم دیگه چند ساعت دیگه وقتیم که اخروقت میسه استرس میگیرمممم نمیتونم خوب کارمو انجام بدم بخداخسته شدم حس تنفر نسبت به خودم پیداکردم!😭💔
من با استعداد بودم، یعنی هستم ؛بعضی وقت ها به دست هایم نگاه میکنمو فکر میکنم که میتوانستم پیانیست بزرگی بشومیا یک چیز دیگر، ولی دست هایم چه کار کرده اند؟یک جایم را خارانده اند، چک نوشته اند، بند کفش بسته اند،سیفون کشیده اند، دست هایم را حرام کرده ام، همینطور ذهنم را ...!
مینویسم مصلا میگم از ساعت فلان تافلان این کارو میکنم و... ولی اخرش نمیشهههه
تنبیه یا محرومیت برای خودت بزار
من با استعداد بودم، یعنی هستم ؛بعضی وقت ها به دست هایم نگاه میکنمو فکر میکنم که میتوانستم پیانیست بزرگی بشومیا یک چیز دیگر، ولی دست هایم چه کار کرده اند؟یک جایم را خارانده اند، چک نوشته اند، بند کفش بسته اند،سیفون کشیده اند، دست هایم را حرام کرده ام، همینطور ذهنم را ...!
اصلا کاراتو ننویس ولی دقیقا لحظه ای که یادت میاد یه کاری داری همون موقع برو انجامش بده
بدترین کار و بی برنامه ترین کار اینه .
من با استعداد بودم، یعنی هستم ؛بعضی وقت ها به دست هایم نگاه میکنمو فکر میکنم که میتوانستم پیانیست بزرگی بشومیا یک چیز دیگر، ولی دست هایم چه کار کرده اند؟یک جایم را خارانده اند، چک نوشته اند، بند کفش بسته اند،سیفون کشیده اند، دست هایم را حرام کرده ام، همینطور ذهنم را ...!