زندگیم خوبه شوهرم اوکیه از همه چیم راضیم درسمم فعلا تمامه چون به هنر علاقه دارم خودم میتونم پیگیرش بشم شوهرمم مخالفتی نمیکنه
خیلی بچه دوست داره نمیتونم ازش دریغ کنم
خودمم دوست دارما ولی دو دلم بخاطر سنم
از هر لحاظ که همه میگن از سنم بزرگ ترم از نظر عقلی چون واقعا فهمیدم و درک میکنم
اما بازم ۱۸ سال حس میکنم کمه
تصمیم گرفتم هفته دیگه برم دکتر برای چکاب امیدوارم کم خونی و فقر آهن و این داستانا یکم بهم فرصت بده
نمیدونم چیکار کنم از طرفی به خودم میگم تو میتونی از طرفی مسئولیت واقعا بزرگیه
همش میگم نکنه مامان خوبی نباشم و یه درصد تو بزرگ کردن و تربیت کردنش براش کم بزارم که بعداً شاکی بشه از دنیا آمدنش:)
خیلی توفکرم واقعا