خانواده جاریم مخصوصا مادرش خیلی رو مخه و مدام در حال بلف است و پز دادنه و من کاریش ندارم ولی ول کن من نیست و جدای از اون جاریم یه خواهر ۹ ساله هم داره که وقتی بیرون باهمیم فقط به من میچسبه و هر جا برم باهامه و خیلی هم بی ادبه و مادرش کاریش نداره. عموهای شوهرم و ما هر چند وقتی میریم طبیعت گردی و چند باره خانواده جاریم هم میان باهامون و من اصلا بهم خوش نمیگذره و اکه نریم هم عمو ها و خانواده شوهرم ناراحت میشن . موندم الان چکار کنم
یه در میون برو که اعصابت کمتر بهم بریزه و بهانه جور کن برای نرفتن هات.چون این دیگه اسمش تفریح نیست و فقط به اعصاب خودت و در آخر به زندگیت لطمه میزنی.تازه اگر به من باشه که میگم هر وقت حال کردی برو و خودتو موظف نکن
شوهرمم خوشش نمیاد ولی دوست داره با عمو هاش بره بیرون
بهتره این مشکل رو با شوهرتون حل کنید ...به نظرم این جور مواقع شوهرتون باید به مدت محدود شما و نوع رفتار خانواده جاریتون رو زیر نظر داشته باشه وچنانچه متلکی یا حرفی یا حرکتی از سمت اونا شد همسرتون پشت شما باشه و جوابشون رو بده تا دفعه بعد کاری به کار شما نداشته باشن ...
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن ......منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن .........
برو سعی کن اهمیت ندی فوقش ی صبح تاعصر ی گوشت در باشه یکی دروازه
خوب گاهی اوقات دو سه روز تو طبیعت هستیم و شب میخوابیم. سری قبلی ما میخواستیم دو نفره با شوهرم بریم بگردیم مامان جاریم به دختر کوچیکش گفت با خاله برو گردش خواهرتو اذیت نکن