خسته شدم از دست مادرشوهرم و بقیه
چند روز پیش برادرشوهرم خودکشی کرد تموم شد
از دست اینا
همش فکر میکنن من خنگم بهم توهین میکنن هر چقد خوبی میکنم نمیبینن شوهرمم با اوناست بریدم دیگه امروزم جلوی کلی آدم سکه ی ی پولم کردن من درک کردم گفتم داغدارن ولی ول نمیکنن