خودم از پدرم متنفرم، به خاطر اخلاق مزخرفش، به خاطر آزار و اذیتاش، هممون ازش متنفریم، تحمل دیدنشو ندارم، حتی نمیتونم تو هوایی که نفس میکشه نفس بکشم، چندین سال جز کلماتی محدود باهاش حرف نزدم، آرزو دارم بره یه جایی سالها برنگرده 😑😑
منم از پدرم
نه خداروشکر
از خودم متنفرم
که با خانوادم بد رفتارمیکنم
اونا همیشه با من خوب رفتار میکنن
همیشه عذاب وجدان دارم
همیشه نه
گاهی پیش میاد یه بحث و دعوایی میشه همه اتفاقات گذشته یادم میاد حس تنفر بهم دست میده
ولی درکل دوستشون دارم عاشقشونم
متنفر نه
ولی رومخم خیلی میرن یسریا
نه خانوادمو خیلی دوست دارم
اما از اکثر اخلاقای مامانم بدم میاد باهام حسادت میکنه
از هیچ کس روی کُره ی خاکی؛متنفر نیستم
من سعی می کنم از هیچ کسسسسس متنفر نباشم تو دنیا، بخاطر ذهن و حال خودم
خانواده ام رو که عاشقشونم
از خانواده نه
ولی غریبه چرا
از همشون هیچوقتم نمیبخشمشون چون اینا باعث شدن از وقتی بچه ای بودم هزار تا فکرو خیال داشته باشم با گریه بخوابم با گریه مدرسه برم و هزار تا چیز دیگ 🙂🖤
منم از پدرم دست بزن داره
منم از شوهرم متنفرم
حالم ازش به هم میخوره بخاطر اعتیاد و تمااام اذیتاش زجر میده من و بچه هامو
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
15 ثانیه پیش
15 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
