با خواهرم بحثم شد سر اینکه چرا ۲۲ سالشه ولی امسالم کنکور نداد و دانشگاه نمیره. بعد بهش گفتم خر هم دانشگاه نرفته. میخوای خر باشی؟ گفت باشه حالا تو رفتی چی شدی مگه.
جای خاهرت بودم جرت میدادم مگه هرکی دانشگاه نره خره
اسم کاربریم! من نمیدونستم نمیشه عوض کرد وختی نوشتم حالم اصلا خوب نبود . خلاصه شد دیگه .حالا ک شده و نمیشه تغیرش داد برای پدرمادرم فاتحه بخون خداخیرت بده💚
بگو همونی شدم که تو خیلی وقته حسرتشو میخوری البته اگه گذشته از حرفش نگو
خواهرشه ها! استارتر خودش توهین کرده بعد دنبال سوزوندن خواهرشم باشه؟!
من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدانیا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "
دانشگاه رفتن فقط وجه اجتماعی خوبی داره و پس فردا که ازدواج کنه و بچه دار بشه بچه هاش خجالت نمیکشن از اینکه مادرشون کم سواده وگرنه مدرکشو بذار در کوزه آبشو بخور🚶🏻♀️😆
اگر میسوخت اقدام میکرد واسه دانشگاه..پس ب یه ورش هم نیس
نامه ای به فرزند نداشته ام:کجایی جان مادر؟من که مردم از چشم انتظاری...خسته نشدی از بازی با فرشته ها..من دلتنگ توام، دلتنگ بوی تنت دلتنگ ب اغوش کشیدنت تو دلتنگ من نیستی جان مادر؟روزها موهای طلاییت رو شونه میکنم ناخن هاتو لاک میزنم بعد پشیمون میشمو لاکت رو پاک میکنم صورت نازت رو ب جای وضو میشورمو کنار جانماز خودم برات جانماز پهن میکنم نمازم که تموم میشه سرم رو برمیگردونم تا بهت لبخند بزنم اما میبینم همه اونا خیال بود،یه خیال خوش...شب هایی که خوابت رو میبینم دلم نمیخواد هیچوقت بیدار بشم اما بیدار میشم و دوباره روی خودم آوار میشم ...بسه دیگه چشم انتظاری بیا مادر بیا😭😭😭😭
کاربرآقاهستم,چهل وسه ساله متاهل و دارای فرزند_متاهل_تذل الامور للمقادیرحتی یکون الحتف فی التدبیر.کارها چنان در سیطره تقدیر قرار گیرد که چاره جویی به مرگ میانجامد .حضرت علی(ع).معنایش اینست که:گاه انسان باتمام تدابیر وحیله ها راه به جایی نمیبرد.حکمت ۱۶نهج البلاغه یارب نظر تو برنگردد برگشتن روزگار سهل است
بابا خیلی با هم صمیمی ایم اونم چرتوپرت بهم میگه کلی دعوا نداشتیم با شوخی داشتیم حرف میزدیم ولی یهو ج ...
بهرحال برای صمیمیت و بی ادبی یه مرزی بذارید. برای زندگی با همسرتونم کاربرد داره😉
من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدانیا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "