بنظرم زندگی نمیکنم من
یا معنی زندگی رو نمیدونم
یه مدته افسردگی گرفتم نمیدونم حالمو با چی خوش کنم
بخدا آدم ناشکری نیستم
ولی از زندگیم ناراضیم
فک میکنم از زندگی خیلی عقبم
شوهرم ۳۲سالشه از بچگی هم درس خونده هم کار کرده
ولی الان هیچی به هیچی تمام زحماتشو داداشش به باد داده
نه ماشین داریم نه خونه مستاجریم اونم که از پس اجار ش نمیتونیم بربیایم
خدا یه بچه داده بود که اونم ازم گرفت
هیچ دلخوشی ندارم
از یه طرفم خونوادم مشکل مالی دارن به فکر اونام
از طرف دیگه خانواده همسرم مشکل مالی داره خرج و مخارج اونام گردن همسرمه
واقعا دیگه خسته شدم
نمیدونم حالمو به چی این دنیا خوش کنم
کار درست و حسابی هم که نیست برم سرکار لااقل اون چیزایی کوچیک و که دوست دارم بگیرم دلم و به اونا خوش کنم