من با یه اقایی اشنا شدم ینی معرفی شدیم
ایشون از معیارای ازدواجش زن شاغل و مخصوصا معلم بوده ینی خواستگاری شاغل میرفته فقط
بعد همون جلسه اول من گفتم ماشین دارم لابلای صحبتا با خنده شوخی پرسید مال خودته یا خانوااه و مدلش چیه؟یا میپرسید حقوقت مگه چقدره اینا تو صحبتا اینارو میپرسید یا اون اوایل انتظار داشت همسرش تو خرج زندگی کمکش باشه
بعد من گفتم من حقوقم مال خودمه و اینا گف من انتظار ندارم وظیفه منه خرج زندگی ولی خودخواسته میخوام کمک کنی ینی جایی دیدی کم اوردم من نگم خودت کمک کنی. ولی مثلا میگف حاضری یه ماه حقوقتو بدی تو زندگی اگه مشکلی پیش اومد؟
بعد من فکرامو کردم گفتم بدرد هم ننیخوریم
بعد که اینو گفتم کلی اصرار کرد گف اصن حقوقتو نمیخوام برو استعفا بده برام مهم نیس من از خودت و شخصیتت خوشم اومده و اصلا پولت مال خودت گف حاضرم تعهد محضری بدم اگه بشه که من اصن دنبال حقوقت نیستم شخصیتت مهمه برام و ازین حرفا
خودش ماشین و خونه نداره مهندس قراردادیه با ۱۳ تومن حقوق و ۱ تومن سرمایه پولی
الان نسبت به عوض کردن حرفاش یجوری شدم نمیدونم چیکار کنم ادامه بدم یا نه نظرتون چیه