میدونی من آدم مذهبی نیستم اما به خدا خیلی وابسته بودم ،نماز و روزم رو تا سعی داشتم قضا نمیکردم( منت نمیزارما اینا رو گفتم فقط حدود اعتقاداتم دستت بیاد) بعد از لحاظ حجاب و این چیزا هم کلا عادی هستیم،خواهرم که بیمار بود من خیلی دعا و چله میگرفتم و انگار غرق شده باشم همش چنگ میزدم احساس میکردم و مطمئن بودم خوب میشه همیشه بهش میگفتم ،امید میدادم،از خوابام میگفتم