۴ساله عروسی کردم با مادرشوهرم توی یه ساختمونیم خیلی رفت و آمدش تو خونه ما زیاده اما شبا میره تو خونه خودش میخوابه.چندشب پیش کلیداشو گم کرده بود مجبور شد بیاد تو خونه ما بخوابه. صبحی اومده بود تو خونمون میگفت دیشب میخواستم بیام خونه شما بخوابم دیدم لامپاتون خاموشه خوابیدین...واااای خدایا ینی وقت خوابم میخواد آسایشمو بگیره.
شما بگید چکار کنم آخه؟؟؟
منم بهش گفتم تو خونه خودت بخواب راحت تری منم شبا دخترم هس تنها نیستم نمیترسم، آخه شوهرم شب کاره...ولی میدونم استارتشو زده که دیگه شبا هم همینجا بخوابه
هر روز تایمایی ک اون میاد برو حموم یا پیاده روی یا ی جایی دیگه رفت و آمدشو کم کنه
صبوری کن صبوری کن صبوری🙄
تنهاست؟ بچه دیگه نداره؟ پدرشوهرت کجاست؟
کم محلی جوری گ بفهمه شما حریم خصوصی دارین یا به شوهرت بگو مخفیانه بش بفهمونه
امان از مادرشوهر
خیلی بهش خوش میگذره حتما
بهش بگو من دخترم بعضی وقتا تایم خوابش بهم میریزه بیداره بعدشماهم اذیت میشی منم نمیتونم بچه راذیت کنم بخابه زودتر هر دو اذیت میشیم یا روزها برو خونش بچه را بذار و بیا بگو کار دارم تا سختش بشه بگو ناهارم بپزه یاشام تامابیاییم ختما میگه من یک نفرم حال نداره غذابپزه میگه میرم انجااستراحتم میکنم ومیام حالا اشکال نداره ولی همیشه نه همه حریم شخصی میخان
