2777
2789

ی سوال بی ربط 

چند سالته

۱۸ سالمه🧚‍♀️گاهی ک حوصلم سر میره میام اینجا چون با کسی در ارتباط نیستم✌کتابای روانشناسی خیلی دوس دارم عااااااااشق بحثای درسی و انگیزشیم🥰امسال کنکور دادم ۱۴۰۲ و قراره مهندس موفقی بشم😁 منو تو بحثای روانشناسی تگ کنیدددددد😍🤝❤سنم رو گفتم چون لازمه اینجا بگیم ک وقتی نظر بدیم طرف مقابل بدونه واقعا یه بچه اینجا نظر میده یا ن 🤷‍♀️🍇

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

چطوری شوهر نداشتمو ادب کنم؟

لایک نکنید لطفااااااا، تگ نکنید لطفاااااا، درخواست الکی هم ج نمی‌دم ...  ،زندونه تنُ رها کن ای پرنده پر بگیر🕊️ کاربری دست یک روح در دو بدن 🤣دونفر....، برای خودت بجنگ چون تو ارزشش رو داری!و تمام زندگیت رو فقط عاشقانه خودت رو بپرست ؛

آخرش تعلیق میشیم

اینو ندای درونم گفت 🙄

 یخ زیر لب گفت :(چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی ؟چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی!) روزها یخ به آفتاب نگاه می کرد. خورشید و درخت می دیدند که هر روز کوچک و کوچک تر می شود. یخ لذت می برد ،ولی خورشید نگران بود. یک روز که خورشید از خواب بیدار شد تکه ی یخ را ندید. نزدیک شد. از جای یخ ،جوی کوچکی جاری شده بود. جوی کوچک مدتی که رفت، توی زمین ناپدید شد. چند روز بعد، از همان جا، یک گل زیبا به رنگ زرد، به شکل خورشید رویید.هر جایی که آفتاب می رفت، گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد.گل آفتاب گردان هنوز خورشید را دوست دارد، او هنوز عاشق خورشید است. ❤️✨
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز