سلام دوستان
من شوهرم تقریبا ۹ ماه پیش بهم خیانت کرد در حد چت. و چندبار دیدن خلاصه داستانش مفصله ولی این ۹ ماه زندگی رو براش جهنم کردم هرروز تیکه قهر دعوا غذا درست نکردن جنگ اعصاب گریه های طولانی خلاصه هم اون عذاب کشید هم من
ولی خب شرایط طلاق ندارم خصوصیات خوب زیاد داره
۲تا بچه خعلی کوچیک دارم ک طلاق نمیشه بعد الان مطمئنم با اون دختر کاته و خدا خدا میکنم بر نگردن بهم بعد الان نمیدونم چه رفتاری کنم به روش نیارم دیگه باهاش خوب باشم یهنی؟
نمیتونم ببخشم اص
شوهرت چند سال داره.
با بخشیدن بهش یه فرصت دوباره بده.قدرشناس باشه بیشتر از قبل عاشقتون میشه
اگه می خوای کنارش زندگی کنی تنها چارش مشاوره هست
اونم با این هزینه های سنگین
وگرنه قراره تا آخر عمر این کارا بشه روتین روزانه زندگیت
خب بشینید باش رک صحبت کنید بگید میخوام یه فرصت دوباره بهت بدم اما اون کارتو نمیتونم راحت فراموش کنم.... بستگی به خودت داره چطور جبران کنی
خانمی کن بگذر یا نمیبخشی زندگیو به کام خودت و اون تلخ نکن
اون حس شک و شکستن لعنتی تا ابد هست پس سعی نکن خودتو عذاب بدی
بیشتر سعی کن آرامش به زندگیت برگرده بالاخره پای دوتابچه وسطه
ولی اینم بگم هرگز به هیچ مردی اعتماد نکنید هرگززززز
ببین یا جدا شو یا سعی کن کنار بیای با واقعیت اونم با کمک مشاور ... اینجور داغون میشی. اینجور نمیشه که
یکم بیشتر بچزونش بعد ببخشش
من چی بگم ک فهمیدم. درحد بغل بوس لب و و و بوده شمال رفتن. ینی در حد. سکته رفتم. باورم. نمیشد هنوزم هتوز باور نکردم. دیگ مث قبل. دوسش ندارم. شرایط. رفتن دارم ولی پدر و مادرم. مسن هستن جدا شم دق میکنن الان ۲۰ روز میگذره هر روز داغونم فکر اینک بغل هن بودن. روانیم. میکنه
اسی درکت میکنم خیییییلللییی سخته خیلی ادم هیجوقت فراموش نمیکنه. شوهرم. اعتماد منو. باورای منو. کشت من واقعا زنده زنده خاک شدم . ولی باز نفرین نکردم. دوسش دارم البته خیلی کمممم
