من پیش خانوادش غر نمیزدم راجبش همیشه بااحترام باهاش رفتار کردم و هر مشکلی داشته پیش خانوادش بازگو نکردم ,و بااین همه خانوادش خیلی عذابم دادن ,و بیشتر وقتا جواب سلاممو نمیدادن ,پدر و مادرش خارم میکردن توی جمع ,یا تنها ,خواهراش رفتارشون غیر قابل تحمل بود بامن ,من کلفتشون بودم دوسال ,من بهش میگفتم مادرتو خاهرت این کارارو میکنن تو نمیبینی ازشون دفاع میکرد میگفت تقصیر توئه ,
حالا میاد پیش خانوادم از من بد میگه ,حتی به کارهای روزمره ام ,گیر میده من نقاشی میکشم ,به پدرم میگفت همش مداداش پخش و پلا میام خونه ,دستش تو نقاشیه درصورتی که ,من وظایف خونه رو انجام دادم و نقاشی رو قاطی کارای خونه نکردم ,بعدش حالا برادرم بهش بی محلی میکنه ,بعد این سرمن خالی میکنه ,خانوادمم میخوان دعوا کنن باهاش