سلام دلم گرفته و دوست دارمکه صحبت کنم اما از قضاوت شدن میترسم از زخم زبون میترسم .
به حرفای دلم گوش میدید مشکلم میخوام بگم و راهکار بدید .
جانم عزیزم
بگو
بله عزیزم
هرچی تو دلته بگو
بگو عزیزم
بگو گلم میشنویم..
کمکت میکنبم اگ میشه برام گزارش بزنید
مرسی ازتون
خداشکر راضی از زندگی ام و شاکر خدا اما دردلم اینکه حس میکنم عاشق شدم. قبلا میگفتم نه اما دلتنگی هام میبینم میگم دلم پیش اش گیر کرده .. ...
سی و یک خرداد ماه نحس ترین روز سال برای من بود .
می پرسید چرا ؟
هیچ وقت فکر نمیکردم میتونم اینقدر ساده و بچگانه تصمیمگیری کنم.
بگو گلم
سر تا به گوشم
بفرما قشنگم
به قول امروزی ها اکسم که تا مرحله خواستگاری پیش رفت اومد دیدنم من هم این موضوع به رلم که خیلی جدی بودیم و خانواده ها در جریان گفتم گفت شماره تماس اش بهم بده
نمیدونم چرا این حماقت کردم و فرستادم قبل تماس اش من خیلی باهاش بد برخورد کردم ، حرف های خوبی نزدم و قبول دارم که شکستم اش اما حقم این نبودکه اینطوری تلافی کنه
هر حرفی که شما فکر میکنید بدترش به رلم گفت از ساقه نزد ، از ریشه زد . تمام اعتماد تمام عشق برای ی لحظه رفت زیر سوال
حالش بد شد اما کم کم بهتر شدیم ، مهربون تر شد اما الان مدتی مثل قبل نیست . و جمعه هفته قبل حرف میزدیم و میگفت اون حرفا حالم بد کرد اون چرا پیداش شد چرا من حرف زدم باهاش من داشتم براش توضیح میدادم براش که
بچها هستید بگم واقعا مهم برام
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
