ده روزه خواهرم با شوهرش اومده خونه ما خیال رفتن هم نداره. دوتا بچه دارم کارهای خونه و بشور بساب و خرید واسه خونه. مادرمم مریضه پرستاری اونم هست. همش یا پای گازم یا پای ظرفشویی. انقد خسته ام که دیروز تو خیابون گریه ام گرفت.
بگو میخواید برید مسافرت
کمکت نمیکنه؟
خب بهش بگو
دیگه انصافا خواهر مهمان نیست باید کمک حال باشهه
خب چرا کمک نمیکنه؟
کمکت نمیکنه؟
بار از ذو پوشت برنمیداره؟
ازش کمک بخواه با محبت
وا خب بگو کمک کنه
عزیزم مشکل ازخودته بهش بگو یک سری کارها را انجام بده
مثلا بگو .....جان این سیب زمینی رادوست کن
داروهای مامانو بده و....
مگه کارنمبکنه؟
خواهرکه مهمون میست ازش کمک بگیر بگو مثلانهاردرست کن یاظرفابشور
مجردی؟
رودروایسی ک نداری ازش کمک بخواه
خواهر ناتنی یه. مادرم شیمی درمانی شده از روز اولی که مادرم از بیمارستان مرخص شد اینم اومده مونده اینجا. واسه مادرم هیچ کمکی نمیکنه یکی از بچه هام کوچیکه بهونه میگیره اون یکی رو هم هفته ای چند بار کلاس میبرم و میارم انقد خسته ام خدا میدونه.
چجور دلت میاد خاهرو مزاحم بدونی خاهرا خیلی خوبن راحت باش بهش بگو یالا یالا تنبلی مهمونی بسه یه جاذوم بده دستش خخ
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
