الان شوهر خواهر شوهرم صحبت کرد گفت خرج مادرپدرم باهامه پدرش ناتوان مجبوره خرجشون بده البته یه حقوق اندکی انگاردارند در حد دو تومن..
حالا خواهرشوهرم از اول قبول کرد اما یکمم نامردی میکنه خرج اضافه میتراشه
پسره صدبار از اول گفت شرایطم اینه خوب فکراتون کنید...
با جون دل قبول کرد درسته باید زنشو تامین کنه و میکنه منتها اول باید خوب فکر میکرد.. پسره خونه داره خداروشکر درامدشم خوبه.. خواهرشوهرم خودش کارمنده کلی هم باباش بهش طلا اینا داد خودشم داره منتها طمع کاریش رو دوست ندارم، با اینکه خداروشکر داره منتها شده از حق داداشاش میزنه میکنه از باباش از اونورم اینقدر خرج اضافی میزاره ب شوهره نمیدونم اون مادر بیچاره ش شکم گرسنه میخوابه یا سیر خدا خودش ب اون زن کمک کنه زن خوبیه گیر ادم خوب نیفتاده..
نمیدونم من بودم شاید از اول قبول نمیکردم اما قبول میکنه ادم باید معرفت خرج کنه رو حرفش بمونه...