2777
2789
عنوان

بیاید از سوتی های خنده دار جلوی همسرامون بگیم

| مشاهده متن کامل بحث + 52190 بازدید | 103 پست
یبار رفتم خونه مادرشوهرم قبلش به شوهرم نگفتم ک سوپرایزش کنم.کسی خونشون نبود .من از بالا ک دیدم شوهرم داره میاد پشت در جا خوردم.یهو درو ک باز کرد منم پریدم جلوش بنده خدا از ترس نشست رو زمین.تا دو ساعت باهام قهر بود

خواستم یه چیزی رو با شما در میون بذارم چند هفته‌ایه که رژیم گرفتم و با اپلیکیشن "زیره" شروع کردم. واقعاً نتیجه‌گرفتن باهاش خیلی راحت‌تر از چیزی بود که فکر می‌کردم! 🥑💪

بدون گرسنگی و بدون اینکه غذاهای مورد علاقه‌ام رو حذف کنم، پیش میره. لازمم نیست برای همسرم و بچه ها غذای جدا درست کنم.

فکر می‌کنم این‌طور که دارم پیش میرم، آخر سال با افتخار می‌تونم تیک "لاغری" رو بزنم! 😄

من که شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن 🎉اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

من یه بار تو تاریکی حواسم نبود اشتباهی پریدم بغل پسر خاله همسرم... کنار هم بودن و منم میخواستم مثلا برای تولدش سوپرایزش کنم و اون پسر بیچاره هم تا ساعت هشت شب همسرمو دور داده بود تو خیابون... اخر شب همسرم گفت چشاتو یکم باز کن از این به بعد
یا یک بار تو دوران نامزدیمون یه خورده شیطنت کردیم...اون موقع هم من بچه و کم سن و سال... لبم از داخل کبود شده بود و فرداش تو مدرسه نمیفهمیدم مدیرمون چرا اینقدر چپ چپ نگاهم میکنه...ظهر که رفتم.خونه مادرم دیدم گفت شانس بیاری اخراجت نکنن
اها من یادم اومد.... منو همسرم یه بار رفته بودیم جگرکی محلمون... پاتوقمون اونجاست مارو فروشنده میشناسه... سیخای جگر رو گذاشت رو میز و پرسید چیز دیگه ای میل ندارید؟ من اومدم بگم دوتا دوغ گازدار لطفا... گفتم دوتا گوز داغ.... داررر دیرگه بعد از گفتن کلمه داغ چش در چشم فروشنده هر تو چشاش یه التماس خاصی بود که میگفت اخرشو نگو دیگه... خیلی باحال بود... دفعه بعد که رفتیم بخصوص نواها جالب بود
بسم الله الرحمن الرحیم "والله ینقذ العظیم"
داداش من کوچیک بود نصف شب میره دستشویی ک توی حیاط بود و کنارشم گل رز خار دار وجود داشت خخخ برگشتنی میخواسته دممایی بپوشه ،از پشت لباسش گیر میکنه به خار واااااای یادم میاد از خنده غش میکنم فکر میکنه جن اومده از پشت گرفته ش،بلند داد میزد ولم کن بزار خودم میرم
نازی اینکه خوبه... همین دیروز خونه خالم بودیم.. همسرم داشت میگفت برو این پیجو ببین... منم اینترنتم چیزی باز نمیکرد اونم هی میگفت چی شد دیدی ؟؟ یهو عصبی شدم گفتم بابا ننت خیلی گوهه... چشمای شوهرم گرد شد و من سریع دست گذاشتم جلو دهنم شانس اوردم خالم با سوتیای من اشناس فقط
ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز