گاهی دلم هواشو میکنه..وقتایی که خیلی تنهام..وقتایی که هیچ دلخوشی ندارم...قبلا یه عاشق بودم..یه عاشق دلشکسته اما الان حتی دیگه عاشق نیستم..پر از خلا پر از پوچی...قبلا دلم به بودن های گاه و بی گاهش خوش بود..از اینکه فکر میکردم یک نفر دوستم داره،یا اینکه هیچوقت نداشت ولی حتی فکرش هم قشنگ بود...سرگرم بودم با دروغ هاش...قبلا اشک هام طعم عشق داشت الان طعمی ندارن...عشق قشنگه حتی اگه توش موفق نشده باشی...خیلی مسخره اس میدونم ولی حتی دلم میخواد برگردم به وقت هایی که بگم عه امروز عروسیشه برم پیجای اینستا رو بگردم ببینم فیلمبردارش کیه؟ ارایشگاه زنش کیه؟ استوری ها رو دنبال کنم ببینم چه تیپی زده..میدونی چی میگم؟ اون زمان ها دلم خالی نبود درسته یه ادم اشتباهی توش بود ولی خوبیش این بود که یک نفر بود...چند شب پیش به دوستم گفتم دیگه دوستش ندارم،دیگه از چشمم افتاد..ولی ته دلم میگفتم کاش تموم نمیشد کاش هنوزم بودش تا دلیل حال بدی هامو بندازم گردن اون...اگه زمان برگرده دو شب رو ازش حذف میکنم، شبی که با احترام گفت دیگه منو نمیخواد و شبی که با دیدن استوری یکی از دوستاش فهمیدم که عقد کرده..این دو شب از تلخترین های زندگیم بود با اینکه اون ادم دیگه برام مهم نیست ولی اون شب ها از ذهنم پاک نمیشن...میخوام بگم عاشق بمونید،زندگی بی عشق هیچ لذتی نداره...