سلام دوستان من ازتون راهنمایی میخام
شوهرم بچگی تا قبل ازدواج وضع مالی بدی داشتن داییشون خرج شوهرم و مامانشو میداد در حد بخور نمیر
در عوض اینا برای داییشون همه کار میکردن یجورایی بله قربان گو دایی و زن بچه ش شدن
الان با کلی قرض و فروختن طلا ی ماشین سنگین گرفتیم
هرچی در میاد شوهرم و مامانش دارن عقده گشایی انجام میدن که بگن اره ماهم دارا هستیم
درحالی این پول اصن نباید به مادرشوهرم برسه
من در حد خرجی یکی دو تومن بعلاوه پول دارو هاش مشکلی ندارم
اما مادرشوهرم میره خونه داداشش به شوهرم مدام زنگ میزنه اینو بخر بیار اونو بخر بیار
ما برای دوا دکتر بچم ۶ ماه تهران بودیم ندار ترین وضع ممکن رو داشتیم مادرشوهرم گیر داده بود میخام برای بچه های خواهر برادرم سوغاتی بگیرم
اینهمه راه اومدم مسافرت اونا ازم انتظار دارن
درحالی که ما لنگ یکی دو تومن بودیم
شوهرمو مجبور میکرد خرج کنه برا سوغاتی ها
من یبار قاطی کردم گفتم من نیومدم مسافرت اومدم دخترمو درمان کنم تو هعی گیر میدی اینو بخر اونو بخر برای فامیلام
همونجا زد زیر گریه شیش ماه تمام این حرف منو زد تو سرم تو اینو بهم گفتی ٫و کلی مظلوم نمایی دیگه
درحالی که من اینو گفتم خانم ۶ تا شور.ت برای نوه داداشش از کارت من خریده بود
اخه ۶ تا شو. رت به چه درد نوزاد میخوره
به هر نحوی میخاد پول مارو آزمون بگیره
من دو سه دست لباس برا بچم بخرم کلی متلک بارم میکنه
واقعا خسته شدم
از بس پول مارو گرفت شوهرم دیگه یا پول نمیده یا خیلی کم میده
من خودم تا حدودی شاغلم میگه خودت داری خرج کن
خیلی خسته شدم از این وضع
شوهرم به همه بچه های خواهرش عیدی میده
ما یدونه بچه داریم خواهرش به بچم عیدی نمیده
مامانش میگه من جدا عیدی میدم به چه های داداشم تو جدا بده
هرچی با شوهرم حرف میزنم گوشش بدهکار نیست
این درحالیه ما نه خونه داریم نه ماشین خونه مادرم زندگی میکنیم خرجمونم با مامانمه چی بشه یکی دو کیلو میوه بخره
دلم میخاد
همه چیو ول کنم جدا شم
از این مرد ولخرج
چیکار کنم کسی تجربه این شکلی از شوهرش داره؟