سلام من حدود ۲۸ سالمه ......سه ماهه نامزد پسر داییمم عقد دائم نخوندیم دلیلشم بیماری منه
متاسفانه من نمیدونم چمه ۴ ماه تحت نظر یه روانپزشک تو شهرستان بودم و تشخیص دوقطبی داد و دارو میخوردم زندگیم تقریبا روال بود اینم بگم به شدت گوشه گیرم به شدت انزوا طلبم خوب نمیتونم ارتباط بگیرم .....با اینکه لیسانسم نتونستم شغل ایده آلم رو پیدا کنم
سر قضیه خواستگاری خونوادم تصمیم گرفتن بریم مشهد اونجا دو تا روانشناس و سه روانپزشک وقت گرفتم ....متاسفانه روانشناس بعد ۳ جلسه گفت ازدواج و کنسل کنم اما مت عرضه بهم زدن ازدواج و ندارم خانوادم دکترم کلا گذاشتن کنار ....الان با روانپزشک ادامه میدم اما مسئله اینه مشکلاتم حل نمیشن دوماه و ده روزه دارو میخورم هیچی به هیچی ...
من اصن تحمل اجتماع رو ندارم اط طرفی نامزدم هیچ از بیماریم خبر نداره خونوادمم معتقدن درمان میشم آمل خودم هر روز آشفته تر. از روز قبلم من اصن هیچ چیزی رو تو معاشقه حس نمیکنم البته فقط دوبار داشتیم و الان اصرار به عقد داره منم نمیتونم بهش بگم ببین من تو زندگی خودم موندم .....