طرف مقابل پسرعممه ۲۵ سالشه ، در حال درس خوندنه،خانوادش پولدارن ولی خودش دوست داره مستقل باشه،پسر بزرگ خانوادس یه خواهر و برادر دیگه داره که متاهل هستن،یه کار گارگاه کوچیک تولیدی داره که با شوهر خواهرش شریکه و یه ماشین پرشیا داره.
حقوقش تقریباً ۲۵ ملیونه ماهانه.
پسر خوب و خوش اخلاقیه.
خودمم ۲۴ سالمه و دارم درسمو ادامه میدم از لحاظ مالی خانواده هامون تقریباً یکیه ،یه برادر بزرگتر دارم که متاهله
ماهی ۷ میلیون درآمد دارم.
۷ ساله باهمیم پدرم مخالف ازدواجمون بود دلیلش تین بود که با فامیل وصلت نمیکنم
در حالی ما از بچگی کنار هم بزرگ شدیم خانواده عمم خیلی خوب و دوست داشتنی هستن اصلاً آدمایی نیستن که دخالت کنن و ... از ۱۸ سالگیم به بعد روابطمون جدی تر شد و با هم دوست شدیم بابام بهونه آورد سربازی نرفته رفت سربازی اومد گفت درسشو باید ادامه بده حداقل فوق لیسانس بگیره چند وقت پیشم تهش گفت من دختر به فامیل نمیدم حالا بعد ۷ سال راضی شده ولی میگه من کلی شرط میزارم و ... اگه دوست داشته باشه قبول میکنه
فردا قراره بیان خواستگاری ولی من استرس دارم شرطی بزاره که پسرعمم قبول نکنه یا مثلاً بی احترامی کنه بهشون
و اینکه با حرفای پدرم شک تو دلم افتاده به نظرتون پدرم درست میگه ؟دلیلش منطقیه؟