دلم میخواد یکی رو اونقدر بزنم اونقدر بزنم تا خونش بپاشه اینور اونور، بعدش تیکه تیکش کنم بندازمش سطل اشغال، تهشم همونجا بشینم گریه کنم که چرا اینکارو کردم/ یا دلم میخواد برم بالای کوه اونقدر جیغ بزنم تا تمام غم، درد، خشمایی که رها نکردم رو رها کنم، اونقدر جیغ بزنم تا خالی بشم، اونقدر جیغ بزنم تا از گلوم خون بیاد و اخرشم همونجا بیفتم بمیرم/ فقط دلم یه خونه توی یه جنگل بی نام و نشون و بی حاشیه میخواد که تا صد قدمیم هیچکس نباشه، کنار خونم یه رودخونه داشته باشم، دورو بر خونم پر از گلای قشنگ و خوشبو باشه، هر روز صبح با صدای گنجشکای اونجا بلند بشم، پاهامو توی اب تکون بدم، و موهامو رها کنم توی باد تا برقصن، فقط بخندم و بخندم، بدون فکر اینکه کی چه فکری میکنه دربارم، بدون اینکه استرس و اضطرابی داشته باشم، به دور از حملات عصبی و خشم و ناراحتی/میدونستین وقتی بچه میارید باید تربیتشم بکنید دیگه نه؟/امیدوارم روزی همه به این درک برسن که چه ازار کلامی و فیزیکی جرمن، در برابر این ادما و این ازار اذیتا سکوت نکنیم، همونجا فریاد بزنیم و بدونیم که هیچکس قرار نیست با جواب ندادن به این ادما به ما بگه با حیا و خانم و به به چه چه کنه
خدارو شکر که لایق دوباره ی مادر شدن شدم😍سلامتی تو راهی مهمتر از جنسیتش بود.💞ولی اینکه خدا هوایم رو داشت هم دخترمو بهم داد هم اکنون پسرمو💞همسرم میشنیه کنار م و میگه میخام پیراهن دکمه دار تنش کنم آستینهاشو بالا بزنم 😍😍غرطیش کنم😃😃خدایا شکرت که همسرم پسر دار شد😍عاشق ذوق تو چشم هاش وقتی از پسرمون حرف میزنه😍😍ولی مدام تاکید میکنه صد تا بچه بیاری هبچکس برام دخترم نمیشه💞برام دعا کنید این دوران بسلامت رد بشه💞😍