کیا مثل من نمیتونن تو یه مسیر ثابت بایستن ? خسته شدم از این شاخه به اون شاخه پریدن ....خودمم از خودم بدم میاد ، میدونم بی مصرفم ، میدونم هیچ کاری یا هیچ موفقیت آنچنان تو زندگیم کسب نکردم ، ولی وقتی بعضیا اینو به روم میارن نمیتونم تحمل کنم ....خودمم از خودم خستم ، خودمم از خودم بدم میاد .....زجر میکشم از اینکه عیب هایی که خودمم میدونم دارم رو به روم میارن ، احساس سرخوردگی دارم .
دقیقا الان منی
از الان شروع کن،هیچوقت دیر نیست
منم... امروز از شدت سرخوردگی به مرز جنون رسیدم به خدا گفتم کمکم کن این حرف توی ذهنم اومد که همینکه بنده ی منی برات کافیه حتی اگه هیچکس قبولت نداشته باشه! الان خیلی بهترم خدا رو شکر
امروز سر کلاسم با استادم باهام بحثش شد ... میدونم بخشیش تقصیر من بود اما جلوی بقیه بچه ها باهام تند حرف زد .... خجالت کشیدم ....احساس میکردم ضربانم تند میزنه و بدنم میلرزه ... برای اینکه بیشتر از این خجالت نکشم اومدم بیرون از کلاس ... گفتم دیگه نمیخوام برم کلاس خیاطی ... یه بنده خدایی بهم میگه کلا همینی ،هی از این شاخه به اون شاخه میپری .
من رشتم علوم قضاییه،ترمای آخرم افتاد تو کرونا ، از وقتی دانشگام تموم شده دیگه رقبت نکردم درس بخونم ، تو آزمون ارشد شرکت کردم بدون مطالعه درسا و درصدام افتضاح بودن ... برای اینکه حس بی مصرف بودن بهم دست نده و چون تو خونه از تنهایی خسته شدم و میخواستم یه کاری برای انجام دادن داشته باشم رفتم کلاس خیاطی ... که امروز این اتفاق افتاد .... پدرم خیلی اصرار داشت که برای آزمون وکالت بخونم ولی کلا طوری شدم که انگار به هيچ چیزی علاقه ای ندارم .
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
